۱۳۸۳ مرداد ۱۰, شنبه

اين دوروبرها 4
 
سهم من
 
 سهمم را مي فروشم‏‏ به هر قيمتي كه خريدار بخواهد، سهم من بسيار گران قيمت، ‏ بي نظير ودست نيافتني است.
سهم من ده بهار جواني است . من از آتش بس خط خوردم . وقتي كه از من سير شدند. وقتي كه از پل من عبور كردند. وقتي كه به درد روي مين رفتن هم نمي آمدم. مي دانم و مي دانم
كه خريداري ندارد . چيزي كه از دست رفته است.
ديگر چه كسي خريدار آنست؟ سهم من موزه ايست .
فقط بايد تماشايش كرد!‎

۱۳۸۳ مرداد ۹, جمعه

جمعه تعطيلي ايران: از آنجا كه جمعه ها ايران تعطيل است ما سعي ميکنيم نثرمان را خلاصه و كوتاهتر از روزهاي قبل نماييم به
همين جهت هر هفته فقط يكي از مواد اعلاميه جهاني حقوق بشر را ياد آور ميشويم

اعلاميه جهاني حقوق بشر
Universal Declaration of Human Rights
 
ماده 5
احدی  را نمی توان تحت شکنجه یا مجازات یا رفتاری قرار داد که ظالمانه و یا بر خلاف انسانیت و شئون بشری یا موهن باشد .
ماده 6
هر کس حق دارد که شخصیت حقوق او در همه جا به عنوان یک انسان در مقابل قانون شناخته شود .
ماده 7
همه در برابر قانون ، مساوی هستند و حق دارند بدون تبعیض و بالسویه از حمایت قانون برخوردار شوند .همه حق دارند در مقابل هر تبعیضی که ناقض اعلامیه حاضر باشد و بر علیه هر تحریکی که برای چنین تبعیضی به عمل آید به طور تساوی از حمایت قانون بهره مند شوند .
Article 5.
No one shall be subjected to torture or to cruel, inhuman or degrading treatment or punishment.
Article 6.
Everyone has the right to recognition everywhere as a person before the law.
Article 7.
All are equal before the law and are entitled without any discrimination to equal protection of the law. All are entitled to equal protection against any discrimination in violation of this Declaration and against any incitement to such discrimination.

۱۳۸۳ مرداد ۸, پنجشنبه

اخلاق یا شریعت

مدتهاست می شنویم و چندی ا ست بیشتر در جامعه ما عده ای مدام فریاد بر می آورند که چه نشسته اید ؟ ارزشها از دست رفتند! دین به خطر افتاده است! شریعت به سخره گرفته شده است و قلبهای مومنین به درد آمده است و... وقتی هم از ایشان نشان و دلیلی طلب می شود به انجام نشدن  پاره ای خاص از مصادیق رسمی شریعت نظر دارند که در این میان هم عمده ترین دغدغه آنها نوع پوشش جوانان و علی الخصوص  زنان  جامعه است.
اما چرا این جماعت هیج گاه  فریاد از بیداد تظاهر و نفاق  در جامعه کنونی بر نمی آورد؟! چرا از تهدید طاقت فرسای رذیله دروغ که چونان یک بیماری مهلک اجتماع ایران را در نوردیده سخن نمی گویند؟! براستی کدام دردآورتر است؟ پوشش جوانان یا مهجور ماندن اخلاقیات؟! بر فرض که  به خواست و امر اینان پوشش و اینگونه ظواهر  مسأله نما ،  نمای متناسب با منویات  آقایان یافت! آیا  معضلات جامعه مرتفع خواهد شد؟ این افراد در مورد آمارهای فساد پنهان در شهرهای  مذهبی که از قضا مدینه فاضله اینها هم محسوب می شود  چه استدلالی خواهند آورد؟
 واقعیت آن است که آنچه در جامعه ما جای  خالی آن احساس میشود عمل به شریعت نیست ( که کم و بیش انواع و اشکال واقعی و ظاهری اش در اجتماع وجود دارد) بلکه  اخلاق است. اخلاق امری فرا دینی  و انسانی است.خصوصیات عام اخلاقی  مانند صداقت ؛ امانت، گذشت ، کمک به همنوع و رعایت حقوق دیگران و ... همگی از نوعی شریعت  خاص بیرونند و به کل دنیای انسانی متعلق اند که پایبندی به انها در هر جامعه ای محیط آنرا امن و قابل اطمینان کرده ، اعتماد همگانی را بالا می بردو روابط اچتماعی را شکل می دهد و چامعه را به سمت یک جامعه کارکردی به پیش می برد.
در عین حال نباید از نظر دور داشت که اخلاق امری درونی است و انسانهای با اخلاق افعال اخلاقی را نه به زور و اجبار بیرونی که با میل و خواست باطنی انجام میدهند چه اگر این افعال با اهرم اجبار و فشار بیرونی اجرا شوند اولین فرصت در نبود آن فشار کافیست تا همه چیز به بدترین شکل ممکن در آید (نمونه اش در جامعه ما که کم نیست).
لازمه ایجاد و رشد این میل درونی در جوامع داشتن افرادی آزاد و انتخابگر است که از عمق وجود خود دست به انتخاب زده اخلاق را اختیار کنند (چه همانطور که گفته شد اخلاق ذاتن با زور و فشار نا همخوان است )
بسیاری از جامعه شناسان (و روان شناسان اجتماعی ) اذعان دارند که در جوامع استبدادی به دلیل نوع روابطی که در این جامعه ها شکل میگیرد و نیز چون عمومن یگانه راه رسیدن به منزلت و امکانات از طریق اظهار جان نثاری تملق و دروغ و ریا در محضر حاکمان می باشد خواه ناخواه این خویهای غیر اخلاقی در ناخود آگاه افراد رسوخ کرده بذراخلاق و آزادگی را در آن جوامع می خشکاند.
از آنچه گفته شد این بر می آید که جادارد به جای اینکه همچون گذشته آزموده ها را دوباره بیازماییم و مدام بر طبل شریعتمداری بکوبیم و اوضاع را همواره خرابتر و خرابتر کنیم
موانع آزادی و آزادگی را از جامعه بزداییم و همت خود را به اخلاق مختارانه معطوف کنیم تا در پرتو آن جامعه مان بسامان و نیکوتر شود و بتوان چشم انتظار ظهور معنویت (که هدف تمام شرایع است) باشیم.
چه در پرتو اخلاق است که معنویت حقیقی شکل می گیرد و جامعه را در پرتو لطافت آن بهره ای بی حد می بخشد.

۱۳۸۳ مرداد ۷, چهارشنبه

يك نظر سنجي
( 2 )


«39درصد از دانشجويان همچنان در مشاركت‌هاي سياسي فعالند»
اگر هواداري را يكي از نشانه‌هاي مشاركت سياسي فعال بدانيم، يافته‌هاي طرح «نگرش‌ها و رفتار دانشجويان» نشان مي‌دهد، حدود 39% از دانشجويان از نظر مشاركت سياسي فعال هستند و خود را هوادار يكي از احزاب و گروه‌هاي موجود مي‌شناسند. اما مشاركت سياسي حدود دو پنجم ديگر (43%) به سطح هواداري از گروه‌هاي سياسي نمي‌رسد و از هيچ حزب و گروهي هواداري نمي‌كنندو حدود يك پنجم (18%) هم در تعيين حزب و گروه مورد حمايت خود دچار ترديد هستند با وجود اين، قريب دو سوم دانشجويان نسبت به مسائل سياسي حساس بوده و ديدگاه‌هاي احزاب و گروه‌هاي سياسي را مي‌شناسند و ديدگاه‌هاي خود را نسبت به ديدگاه‌هاي يكي از آنان نزديك مي‌دانند.
 براساس يافته هاي اين نظر سنجي ،اگر گروه‌هاي سياسي را به گروه‌هاي معروف به اصلاح‌طلب و گروه‌هاي معروف به محافظه‌كار تقسيم ‌كنيم، گرايش دانشجويان به احزاب و گروه‌هاي اصلاح‌طلب حدود پنج برابر بيشتر از گرايش‌ آنان به احزاب و گروه‌هاي محافظه‌كار است. در اين ميان جبهه مشاركت با داشتن 12 درصد طرفدار، 17 درصد نزديك فكري و 21 درصد رأي دهنده بيش از بقيه نام برده شده و پس از آن نيروهاي ملي و مذهبي قرار دارند.

 
 ×اين تحقيق به روش پيمايشي و با جامعه آماري 1522 نفر  توسط دفتر برنامه‌ريزي اجتماعي و مطالعات فرهنگي وزارت علوم،  در بيست دانشگاه كشور اجرا شده است. 43 درصد از جمعيت نمونه تحقيق زن و 57 درصد آن را مردان تشكيل مي دهند
 

۱۳۸۳ مرداد ۶, سه‌شنبه

شاد بودن

شاد بودن، مبارزه اي در صحنه زندگي
 
 از آنجاي كه انسان افكار و انديشه‌هاي خود را انتخاب مي‌كند، الزاماٌ تعيين كننده ميزان شادي‌هاي خويش است، ولي در اين خصوص نمي‌توان نقش نظام اجتماعي حاكم بر جامعه را در ميزان شادي و شاد بودن اعضاي جامعه، ناديده گرفت. پس نحوه‌ي نگرش نظام، بر چگونگي شاد بودن و شادي كردن افراد و به طور كلي، تعريفي كه آنها از شادي براي اعضاي جامعه  خويش ارائه مي‌دهند، از اهميت خاصي برخوردار است، چرا كه عنصر شاد بودن، يكي از عوامل بسيار مهم و دخيل در حركت، توسعه و پويايي جوامع براي نيل به پيشرفت است. حال آن كه در جامعه‌ي كنوني ما، هر روز توپ قدرت و اقتدار در زمين حريفان سياسي گوناگون، تعاريفي آنچنان ضد و نقيض، از شادي و شاد بودن، براي جامعه‌ي خسته و رخوت آلود ما ارائه مي‌گردد كه تا به امروز، ندانسته‌ايم كه آيا شاد بودن سهم حقيقي ما از زندگي است، يا كالايي اعطايي، كه با آمدن اين يكي «حزب محافظه‌كار» و رفتن ديگري «حزب اصلاح‌طلب»، شيوه و شكل شاد بودنمان ،«اگر كه فرضت  مجالي براي پرداختن در اين مقوله باقي بماند» ،اينچنين دست خوش تحول و دگرگوني مي‌گردد كه با اعلام بيانيه‌ا‌ي، پخش موسيقي زنده در مجالس، پخش موسيقي كلام دار در جشن‌ها، پوشيدن لباس‌هايي با رنگ‌ها و مدل‌هاي متنوع و زيبا، آراسته و شيك‌پوش بودن بانوان و دختران جوان در پشت وسايط نقليه‌ي خود(!!!!!) و ... ممنوع و مكروه اعلام مي‌گردد.

۱۳۸۳ مرداد ۵, دوشنبه

حاكميت و معضلي به نام مير حسين موسوي


حاكميت و معضل مير حسين موسوي
 
رسانه هاي گروهي در روزهاي اخير اخبار و اطلاعاتي را درباره اجماع گروههاي اصلاح طلب بر سر كانديداتوري مير حسين موسوي،نخست وزير سابق ايران.،منتشر ساخته اند. اما  ظاهرا به نظر مي رسد چنين اخباري چندان هم براي حضرات محافظه كار خوشايند نبوده است ، چراكه:
 از يك سو قدرت مطلقه وضداصلاحات،.كه مجلس راتصرف كرده ،همواره شعارنان ،مسكن وغيرت ديني  ميدهد  وميرحسين موسوي نيز درعمل وشعار، معتقد به  شعار  نان مسكن{عدالت} معنويت وازادي  است. لذا به نظر مي رسد چنين شعاري بتواند بسياري از شعارهاي انهارا خنثي كند و از ديگر سو با توجه به آنكه محوري تحت عنوان آزادي نيز در شعارهاي موسوي به چشم مي خورد بعيد است حاكميت ايران در چنن شرايطي اجازه دهد ميرحسين موسوي رئيس جمهوري ايران شود
.اما ساختار قدرت در ايران براي حل اين معضل چه گزينه هائي  را پيش روي خود دارد؟

گزينه اول، منصرف كردن ميرحسين موسوي ازثبت نام
.           گزينه دوم، ردصلاحيت ميرحسين بعدازثبت نام
 گزينه سوم ، كيش كردن مردم ازصندوقهاي راي، تا عليرغم حضور موسوي، مرد م ازصحنه غايب باشند                                                             .  

اما ظاهرا در هر سه  گزينه،  حضور ميرحسين چندان  براي حاكميت خوشايند به نظر نمي رسد و اين ساختار به همين راحتي اجازه بر تخت رئيس جمهوري نشستن مير حسين، را نخواهد داد. 

 
شما چطور فكر مي كنيد؟؟؟؟

۱۳۸۳ مرداد ۴, یکشنبه

دو پيشنهاد به اصلاح‌طلبان

دو پيشنهاد به اصلاح‌طلبان

1-
اخبار منتشر شده حكايت از آن دارد كه دولت قصد ارائه لايحه‌اي با عنوان «دفاع از حريم خصوصي» افراد را دارد، غافل از آنكه لايحه مذكور بايد به مجلسي ارائه شود كه در باب اعتقاد و احترام راهيافتگان آن به حريم  خصوصي افراد نيازي به توضيح نيست(!!!!!) ،
لذا ست با توجه ، به ارادت قلبي اين راهيافتگان ، به منويات مسئولان نظام (؟؟؟!!)،
 وقبل از آني كه،از اين لايحه، قانوني نقض كننده حريم خصوصي افراد در نيامده، دولت از ارائه آن صرفنظر كند، تا حداقل مسبب تصويب قانوني ضد ملي نشود (حتي اگر همين دولت برگزار كننده انتخاباتي ضد ملي بوده باشد !!! ) و تصوير خود را بيش از اين، در ذهن ملت خراب نكند.

2- عده‌اي از اصلاح‌طلبان همواره محافظه‌كاران را به طراحي اصلاحات چيني و به خصوص دادن آزادي‌هاي اجتماعي به عوض آزادي‌هاي سياسي ترغيب و تشويق مي‌كنند، غافل از آن كه هر كس اندك شناختي از حضرات محافظه‌كار حاكم بر ايران و اذناب و پيروان آن‌ها داشته باشد، مي‌داند كه هيچ چيز براي اين جماعت پيش از زلف‌هاي جوانان اين مرز و بوم آزاردهنده نيست و خدا مي‌داند كه قلب‌هاي آنان تا چه اندازه به واسطه اين زلف‌ها و لباس‌‌هاي رنگين به درد آمده و جريحه‌دار شده است!!!. اين حساسيت‌ها به حدي است كه آنان بعضاً اعلام مي‌كنند كه اگر اين انقلاب هيچ دستاوردي غير از حجاب نداشت، همين براي پاسداري از انقلاب (آن هم به هر قيمتي) كافي بود.
 لذاست كه عزيزان اصلاح‌طلب حداقل اگر خود نتوانستند دستاوردي قابل عرضه، در زمينه آزادي‌هاي سياسي و اجتماعي براي جوانان اين سرزمين داشته باشند لااقل با كوبيدن بر طبل اصلاحات چيني ،محافظه‌كاران را به تنگتر ساختن عرصه اجتماعي، براي مردم تحريك نكرده و عرصه مملكت را از اين كه هست براي جوانان غير قابل تحمل‌تر نسازند.
 








دیه از جیب ما! حکایت اول:

بالاخره یک حکم ساده داده شد به همان سادگی که جرم به وقوع پیوست! همه تبرئه شدند و پرداخت دیه قتل زیبا هم به زیبائی بر عهده ملتی شد که هنگام خرید فقط دو کیلو میوه دچار تردید می شوند که نکند دارایی جیبشان کفاف آن را نداشته باشد. تمام آن همه داد خواهی و فریاد نمایندگان و نوشتار روزنامه ها به حکم حاکمی  رفت تا در تاریخ عفونی ایران حک شود! من با شنیدن قضاوت قاضی منتظر می مانم تا دادگر حکیم قضاوت  کند چرا که سخت متالمم و عقل و دل و دینم  شدیدا  دچار گرگرفتگی شده است! کاش مرهمی بود تا در این مواقع بر زخم ریش می گذاشتم!

و باز هم حکایت جیب! حکایت دوم:

و بالاخره یک حکم دیگر هم داده شد. 5 سال حبس و 5 سال محرومیت از حقوق اجتماعی و یک چیز دیگر هم بدنبال این دو پنج نحس! وثیقه 100 میلیون تومانی! برای آقاجری.آن دو پنج را که به سان حکم زیبا نمی توان صفر کرد چون عملا نمی توان باور کرد حکم اعدام همدان به حکم کوچکی  در تهران بدل  شود ، آنوقت تمام اهل عالم شک می کنند که نکند دیگران هم نباید اعدام میشدند؟! نه ما را توان تحلیل  آن نیست ! اما این 100 میلیون تومان وثیقه، مورد عجیبی است ! من به نوبه خود هنوز بالاتر از 10 میایون را عدد کلان و قابل توجهی میدانم . اینکه مسوولین فضایی ما با چه عدد و ارقامی سر و کار دارند که راحت برای یک وثیقه، آن هم از نوع معلولش 100 میلیون تومان میبرند  برای من شگفت آور است! قاضی محترم حقوقشان چقدر است؟ استاد دانشگاه را میدانم در بالاترین رنج 500 تا 600 هزارتومان است. نمی دانم ! شاید این عددها برای قاضی های مخصوص مهم و قابل توجه نباشد! راستی 100 ملیون چندتا صفر دارد؟!  



۱۳۸۳ مرداد ۳, شنبه


Javan Posted by Hello



در نمایشگاه جوان قدم میزدیم که به غرفه جوانان مشارکت رسیدیم.کلامی نغز بر دیوار غرفه خودنمائی می کرد:
یک سوال  لعنتی:
چه باید کرد؟
تو عکس بالا میتوانید آنچه گفتیم را ببینید. تو همین غرفه یک پاکت پر از نثر نغز هم تحویلمان دادند که نمونه ای از آن هم تحت عنوان این دوروبرهای 3  تقدیم می گردد قبلا از نگارندگان خوش ذوق آن سپاسگذاریم.
 
این دوروبرها 3
 
اضطراب
وقتی کاروانسالار با تجربه راه را گم کرد
فریاد کشید:
کسی بلد است خانه بسازد؟
بازار بسازد؟
کلیسا بسازد؟؟؟ 

۱۳۸۳ مرداد ۲, جمعه

جمعه تعطيلي ايران: از آنجا كه جمعه ها ايران تعطيل است ما سعي ميکنيم نثرمان را خلاصه و كوتاهتر از روزهاي قبل نماييم به همين جهت هر هفته فقط يكي از مواد اعلاميه جهاني حقوق بشر را ياد آور ميشويم

اعلاميه جهاني حقوق بشر
Universal Declaration of Human Rights
 
ماده سوم
هر کس حق زندگي و امنيت شخصي دارد.
 
Article 3
Everyone has the right to life, liberty and security of person.
 
ماده چهارم
احدي را نمي توان در بردگي يا خدمت اجباري نگه داشت؛ بردگي و داد و ستد بردگان به هر شکلي که باشد ممنوع است
 
Article 4
NO one shall be held in slavery or servitude ; slavery and the slave trade shall be prohibited in their forms.

۱۳۸۳ مرداد ۱, پنجشنبه

اخطار قانون اساسی

امروز شنیدیم که آقای آرمین گفته است قرار است از آقای خاتمی بخواهند در اعتراض به محدودیتهای جدید اعمال شده بر مطبوعات به قوه قضائیه اخطار قانون اساسی بدهد.از آنجا که اگر و تنها اگر آقای خاتمی چنین کند اتفاق خاصی نخواهد افتاد و «اتفاق خاص نیفتادن»با «آرزو برای جوانان عیب نیست»سنخیت تام دارد لذا در همین راستا چند آرزو داریم که به امید عملی شدن (انشاءاله تبارک و تعالی)بر زبان خویش جاری میسازیم:
1- آرزو میکنیم به مدد دین اسلام و اخبار و احادیثی که آقایان هم قبول داشته باشند و اتم اهل معنا هم در آن متفق القول باشند و خدای ناخواسته ریبه قرائتهای دیگر در آن نباشد روزی برسد که  تمام جهان به سلطه اسلام در آید. آنوقت بنشینیم و ببینیم با این قانون اساسی و این قوه قضایی چه بساطی بر اهل عالم خواهیم گستراند.نگاه کوتاهی به دفاعیات عبد اله نوری در دادگاه روزنامه خرداد و ... این آرزو را در شما هم مضاعف خواهد ساخت.
2-!آرزو میکنیم صدا و سیما همچنان در ید توانمند قدرت  کنونی (راست سابق) باقی بماند چرا که اگر این آرزو تحقق نیابد از این آواز اندک و مسخره آقای بام شاد در نکوهش بی وفایی هم محروم خواهیم ماند و چه بسا اگر این چند سال هم در دست اصلاح طلبان ناتمام کار بود جدای روزی 9 بحران با روزی 12+1 بحران روبرو بودیم
 3- آرزو می کنیم هر چه زود تر دولت 3 خرداد هم کار را از دولت 2 خرداد تحویل بگیرد و حد اقل به میزانی که 2 و 3 با هم فاصله دارند شاهد تحولات عمیق فرهنگی ؛ سیاسی ، اقتصادی ، صنعتی ، علمی و نرم افزاری و سخت افزاری و... باشیم چرا که با طلوع دولت 3 خرداد قانون اساسی کاملا به اجرا در خواهد آمد و عزیزان معلوم الحالی چون م.آ هم نیازی نیست غصه تذکر قانون اساسی را بخورند!
4-آرزو می کنیم ( با کمی گریه و اندکی آه )  روزی فرا رسد که بجای آرزوی قبلی مبنی بر  ایجاد یابانی اسلامی، یابان، آرزو کند تهرانی اسلامی در کشورش  جایگزین گردد !
5-  !در پایان از آنجا که به عدد خلایق راه است برای رسیدن به خدا و ما بر خلاف رضا مارمولک این را از همین اول جدی معتقدیم آرزو میکنیم به عدد آرزوی مردم ایران آرزو باشد برای رسیدن به سعادت و کلیه کلمات مترادف    

۱۳۸۳ تیر ۳۱, چهارشنبه

نعل وارونه؟!

در جامعه سياسي ايران هميشه با فراز و نشيب‌هاي فراواني روبرو بوده‌ايم با مروري بر تاريخ ايران مي‌شود هزاران مثال براي اين امر آورد از مشروطيت گرفته، كه به مشروعه رسيده، يا مصدق كه به كودتاي 28 مرداد ختم شد و انقلاب اسلامي و مشكلات آن، حركت اصلاحي ملت در خرداد 76 و شكست آن، شما هم مي‌توانيد به اين پيروزي‌ها و شكست‌ها موارد زيادي را اضافه نماييد ولي به اين قضيه فكر كرده‌ايم كه چرا هميشه ايران اينگونه بوده و نتوانسته راه رشد و تعالي را در جامعه جهاني پيدا نمايد و در عرصه جهاني حرفي براي گفتن داشته باشد در سياست كه در جهان حرفي براي گفتن نداريم، اقتصاد ما هم كه ديگري نياز به توضيح ندارد، فرار مغزهاي ما هم كه صدر ليست سازمان‌هاي بين‌المللي مي‌باشد.

اعتقاد جامع جهاني كه رشد و توسعه را طي نموده‌اند اين بود كه آنچه را كه مي‌توانند و در توانشان است را انجام دهند و تلاش نمايند كشور خود را سوار قطار توسعه نمايند و با ايجاد اتحاديه‌هاي مختلف چه در آمريكا و چه در اروپا سعي نموده‌اند كه توان‌هاي فكري، اقتصادي و سياسي اين كشورها در يك پارلمان يا اتحاديه به منصه ظهور برسد و با كمك همديگر همه كشورهاي عضو را به پيشرفت برسانند.

آيا كشورهاي آسيايي تا حال چنين نموده‌اند و اگر اين اتحاديه‌ها و پارلمان‌ها را به وجود آورده‌اند توانسته‌اند به مقصود برسند يا نه؟

حال چه بايد كرد؟

اگر به سه سوال زير پاسخ دهيم شايد بتوان در جامعه كنوني ايران راه رشد و توسعه را بپيماييم و موفق به سوار شدن بر قطار توسعه گرديم.

1-- چه كاري را بايد انجام دهيم؟

2- چه كاري را مي‌خواهيم انجام دهيم؟

3- و چه كاري را مي‌توانيم انجام دهيم؟

شما نظرتان چيست؟

۱۳۸۳ تیر ۳۰, سه‌شنبه


طعم شيرين؟!؟

اخيراً يكي از احزاب سياسي وابسته به بخش روحانيت طي بيانيه‌اي اعلام نموده است كه بايد طعم شيرين مديريت ديني را به مردم چشاند.
اين حزب سياسي كه در سه دهه انقلاب ايران، نيروهايش از اركان اصلي نظام ايران بوده‌اند بعد از بيست و اندي سال تازه به اين نتيجه رسيده‌اند كه طعم شيرين هم بايد به مردم ايران چشنانده شود حال در اين چند سال اين گروه سياسي با مردم و احساس‌هاي آنها چه كرده بماند ولي حاليه به فكر افتاده‌اند كه با تبيين شاخص‌هاي مديريت ديني طعم شيرين مديريت ديني را به مردم بچشانند كه خود يك گام به جلو مي‌باشد.
اين حزب روحاني در تهران با مديريت آيت ا... مهدوي كني كه دوره‌اي نخست وزير و وزير كشور سابق ايران بوده نتوانسته ايراني با طعم شيرين بسازد و با ايجاد دانشگاه امام صادق و با توليد دانشجويان ديني سعي مي‌نمايد تمامي نيروهاي اجرايي كشور را زا اين دانشگاه صادر نمايد.
اين حزب سياسي روحاني در اين چند سال از گرفتن مجوزهاي رسمي از وزارت كشور جهت فعاليت سياسي سرباز زده، بعد از چند سال که مديريت‌هاي كلان كشور را  در دست داشته و فعلاً هم در دست دارند اعتقاد به اين پيدا نموده است كه با هدايت جامعه جوان كشور و ساخت جامعه نمونه، زمينه فراگير شدن حكومت ديني در سراسر جهان را فراهم سازد آيا جامعه روحانيت تهران كه اعضاي آن در نهادهاي انتصابي بوده و هستند و حضور فعال در همه عرصه سياسي و ديني را در كشور به دوش مي‌كشند توانسته‌اند به اهداف جامعه ديني برسند يا به ارائه تئوري‌هاي بسط حكومت ديني بسنده نموده‌اند و در يك كلام حكومت ديني را بقاء جامعه روحانيت در اركان حكومت ايران مي‌داند و اگر ايران را نتوانستند طعم شيرين بچشانند زياد برايشان مهم نيست كه در اين چند سال اين امر به عينه برای مردم ايران به اثبات رسیده است وباید گفت لطفاً ايران را طلا نفرماييد ما به مس بودن خود قانع هستيم و نيازي به طعم شيرين مديريت ديني شما نيست اگر كشور را به حال خود رها نماييد مردم بيشتر طعم لذت ايراني بودن را خواهند برد.

۱۳۸۳ تیر ۲۹, دوشنبه

نود درصد از دانشجويان قانون اساسي فعلي را قابل قبول نمي‌دانند

نتايج يك نظر سنجي
(1)
نوددرصد از دانشجويان قانون اساسي فعلي را قابل قبول نمي‌دانند   
 
طرح سنجش نگرش‌ها، رفتار و آگاهي دانشجويان يكي از طرح‌هايي است كه در  بيست دانشگاه كشور در سال‌هاي 81-80 انجام شده ،اما به دليل برخي شرايط سياسي، اجتماعي جامعه، نتايج اين پژوهش تاكنون منتشر نشده بود، اما دفتر برنامه‌ريزي اجتماعي و مطالعات فرهنگي وزارت علوم، كه مجري اين طرح بوده، در آخرين نشست معاونين دانشجويي و فرهنگي دانشگاه‌ها در دانشگاه اصفهان (25-23 تيرماه 83) طي جزوه‌اي 72 صفحه‌اي، نتايج اين پژوهش را منتشر كرده است و در روزهاي اخير بخشي از نتايج اين پژوهش در برخي روزنامه‌ها به چاپ رسيد.
 ما در چندين شماره برخي از قسمتهاي اين نظرسنجي را كه در رسانه هاي گروهي قابل بازتاب نبوده منعكس خواهيم كرد..
 گفتني است اين تحقيق به روش پيمايشي و با جامعه آماري 1522 نفر اجرا شده است. 43 درصد از جمعيت نمونه تحقيق زن و 57 درصد آن را مردان و همچنين 53 درصد ازخانواده‌هاي پاسخگويان در سطح متوسط، 34 درصد در سطح پايين و 12 درصد در سطح بالا قرار دارند
.
 مقبوليت نظام سياسي كشور يكي از مسائلي است كه در اين مطرح شده، در نخستين سئوال اهميت اينكه نظام سياسي كشور ايران جمهوري اسلامي باشد مورد پرسش قرار گرفت. حدود 82 درصد داشتن نظام سياسي جمهوري اسلامي را براي كشور مهم يا خيلي مهم دانسته‌اند و از نظر 18 درصد اين موضوع كم اهميت است يا اصلاً اهميت ندارد. دومين سئوال موضوع مناسبت نظام سياسي جمهوري اسلامي را با دو گزينه موافق و مخالف مورد پرسش قرار مي‌دهد. 68 درصد از دانشجويان با اين عبارت كه «نظام سياسي ديگري به جز جمهوري اسلامي براي ايران مناسب نيست موافقند و حدود 32 درصد ديگر با آن مخالفت كرده‌اند.
همچنين در اين نظرسنجي 9 درصد از پاسخگويان اظهار داشته‌اند كه قانون اساسي به همين صورت فعلي خوب است و از نظر بيش از 90 درصد، قانون اساسي به صورت فعلي يا قابل قبول نيست و يا نظر روشني درباره آن ندارند.

اتفاقي براي وقايع اتفاقيه

اتفاقي براي وقايع اتفاقيه
 
اندر احوالات روزنامه و روزنامه‌نگاري در ايران مي‌توان قصيده‌هاي فراوان و كتابچه‌هاي زياد نوشت چرا كه ناف اين دو را با بستن، گرفتن و زندان در ايران بريده‌اند.
جامعه كنوني ايران در فضايي سير مي‌كند كه روزنامه و روزنامه‌نگار هم نمي‌توانند در آن تحول ايجاد نمايند در به وجود آمدن اين فضا همه نقش داشته‌ايم جامعه ايران فعلاً در حال سكون و آتش زير خاكستر مي‌باشد و با رويكردهاي متفاوت در عرصه‌هاي مختلف نشان داده است كه قابل پيش‌بيني نيستند يك روز براي بستن روزنامه‌اي (سلام) حادثه 18 تير را مي‌آفرينند و روز ديگر حتي اتفاقي براي اتفاقيه نمي‌افتد و فقط مردم با نگاه خود مي‌گويند خود كرده را تدبير نيست. آري در ايجاد جامعه مردمسالار چند عنصر نيازمند مي‌باشد مانند انتخابات آزاد، منفك كردن فضا، اجرائيات و قانون‌گذاري و توزيع عادلانه قدرت، اطلاعات نيز بايد به نحو عادلانه توزيع گردد و توزيع عادلانه اطلاعات نياز به كثرت اطلاع‌رساني دارد كثرت منابع معرفتي يكي از نمادهاي عادلانه بودن حكومت‌هاست. آيا با بستن روزنامه وقايع اتفاقيه به توزيع عادلانه اطلاع‌رساني خلل وارد نيامده است حاكمان عادل بايد به اين سوال پاسخ دهند؟؟.

۱۳۸۳ تیر ۲۸, یکشنبه

جمهوری که هیچ ،اسلام هم؟!!!!!!!!!!
 
«استقلال آزادی جمهوری اسلامی» این شعار را چه کسی یادش می آید؟ این شعار را چه کسی ساخت؟! اصلا چه کسی آغازگر آن بود؟هدف از طرح این شعار چه بود؟ لطفا کمی دقت کنید این شعار مربوط به سال 1356 تا 1357است و در اوج انقلاب  ایران دهن به  دهن گشت و از قضا شعار اول انقلاب شد.
استقلال ؟
آزادی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جمهوری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اسلامی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 از استقلال و آزادی و جمهوری می گذریم که جای بحث بسیار دارد و مجال اندک است! اما با اجازه بزرگترها کمی از این عبارت اسلام بگوییم. پس به یک حکایت تاریخی که همین آقایان بسیار بر منابر گفته اند بسنده می کنیم:
در تاریخ آورده اند که در عهد خلافت علی ابن ابوطالب فردی از خلیفه مسلمین  - علی - به نزد قاضی شکایت برد. قاضی امام علی را احضار کرد و چون همه محاکمه کرد. و بی هیچ ترسی حکم خود جاری ساخت. 
نه نه لطفا صفحه را نبندید! کمی صبر کنید به این زودی که عصبانی نمی شوند! خب الان این واقعه را با دادگاه زهرا کاظمی مقایسه کنید.نمی خواستند احدی از مسئولین را محاکمه کنند فقط  وکیل قصد داشته به عنوان شهود تنی چند از مسئولین که قطعا خلیفه هم نیستند به محل دادگاه فرا خواند. خب چه اشکالی داشت ؟ اتفاقا نه تنها بلا اشکال بود بلکه مردم شریف آموزه های دینی را عملا لمس می کردند و چه بسا بعضی از این جوانهایی که دم از ولنگاری و بی دینیشان زده می شود به دامان دین باز می گشتند!! و صد البته از فردای آن روز که هرگز نیامد یکسالی مدام در صدا و سیما برنامه پخش می کردند و هر سال هم سالگرد میگرفتند که : اسلام دین رحمت است و تساوی حقوق و اگر خلیفه هم خطایی کند چون عوام با او برخو.رد خواهد شد.نه!  شما بگویید چه بدی داشت که اینقدر سریع دادگاه را تعطیل کردید و حالا آصفی و ب صفی و ت صفی  را قطار کرده اید که از حیثیت نظامتان  دفاع کنند و گوش خلایق هم بدهکار یک نقطه آن نباشد؟؟؟؟!!! هان؟ من فکر کنم این جملات تاریخی رهبر فقید انقلاب ؛ امروز بیشتر جنبه پخش دارد که در سال 42 میگفت: من اعلان خطر میکنم. ای علمای اسلام به داد اسلام برسید رفت اسلام!!!
همین!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

۱۳۸۳ تیر ۲۷, شنبه



باز هم شنبه شد و گاه دیگری بر نوشتار نغز.بعضی از دوستان لطف کردند و کمک نثر ما مطلب فرستادند و امروز به همت یک دوست نثر مایی شماره دوم این دور و بر ها را تقدیم میکنیم:
 
این دوروبرها2

گاهی وقتها آدمها ساختمانی را که خود ساخته اند نمی توانند خرابش کنند و جالب اینکه میدانند فرسوده و کهنه شده است و قابل اسکان نیست!!

۱۳۸۳ تیر ۲۶, جمعه

جمعه: تعطيلي ايران از آنجا كه جمعه ها ايران تعطيل است ما سعي ميکنيم نثرمان را خلاصه و كوتاهتر از روزهاي قبل نماييم به همين جهت هر هفته فقط يكي از مواد اعلاميه جهاني حقوق بشر را ياد آور ميشويم:



اعلاميه جهاني حقوق بشر
Universal Declaration of Human Rights
ماده دوم
    هر کس حق دارد بدون هیچ گونه تمایز،بخصوص از حیث نژاد، رنگ، جنس ، زبان ، مذهب ، عقیده سیاسی یا هر عقیده ی  دیگر از تمام حقوق و کلیه ی آزادیهایی که در اعلامیه ی حاضر ذکر شده است ، بهره مند گردد. 
   علاوه بر موارد فوق ، هیچ تبعیضی که مبتنی بر وضع سیاسی ، اداری و قضایی یا بین المللی  کشور یا سرزمینی باشد که شخص به آن تعلق دارد به عمل نخواهد آمد، خواه این کشور مستقل ، تحت قیمومیت یا غیر مختار بوده و یا حاکمیت آن به شکلی محدود شده باشد .

Article 2 .
      Everyone is entitled  to all the rights and freedoms set forth in this declaration , without distinction of any kind , such as race , colour , sex , language , religion , political or other opinion , national or social origin , property , birth or other status.      Furthermore , no distinction shall be made on the basis of the political , jurisdictional  or international status of country or territory to which a person belongs ,  whether it be independent , trust , non-self- governing or under any other limitation of sovereignty.

۱۳۸۳ تیر ۲۵, پنجشنبه



با مصطفی ملکیان

جلسه اول قسمت 2

استاد میگفت: تمام پیامبران مدعی اند هر کس راه آنها را برود رستگار است اما نیچه میگفت هر که راه خود را برود رستگار است.این به آن معناست که آدمیان با تفکر و تعقل خود راه را بیابند نه آنکه سرشان را زیر انداخته راه دیگران را بروند. آدمهای معنوی کسانی هستند که فرایند زندگیشان معنوی است نه فرآورده آن!فرآیند زنگی هم رجوع به خویشتن خویش است.
یعنی انسان خودش راه خود را بیابد و خود برای خویش تصمیم بگیرد.
ایرادی که اینجا وارد میگردد این است که با این دیدگاه تفرق قابل توجهی حاصل خواهد شد.
و جواب آن این است که بالاخره اگر بشریت در آزادی مطلق هم قرار گیرد به دلیل شرایط وجودیش
اگر راههای زیادی هم باشد بسیاری از آنها شبیه هم میشوند.
مثلا اگر کودکانی را به پارکی ببرند و آنها را در نوع تفریحی
که می خواهند آزاد بگذارند به احتمال قوی بسیاری از آنها انتخاب مساوی خواهند داشت.

۱۳۸۳ تیر ۲۴, چهارشنبه

با مصطفي ملكيان

چند روز قبل موفق شديم گپي دوستانه در كناره كوه و سبزه و خارج از هياهوي شهر با استادداشته باشيم . در راه با دوستي كه دو تايي به وعده گاه ميرفتيم گفتم كه اگر تا به حالnvدر جلسات استاد نبودي بدان كه پس از پايان نشست ديدگاههاي كاملا نو در ذهنت جريان خواهد يافت.اميدوارم وي اين پست را ببيند و خود نظرش را بيان كند


و اما آقاي ملكيان چه گفت
جلسه اول:

انسان معنوي

انسان معنوي كسي است كه با دو خصلت صداقت و جديت راه حقيقت را خود مييابد و در اين راه خود يافته و خود دانسته بر سر هيچ گذاره اي
معاملات پيدا و پنهان نمي كند
انساني اين گونه از هر دين و مرامي كه باشد و يا حتي اگر بي دين هم باشد معنويست.مهم آن است كه حقيقت را با استدلال و عقلانيت بدست آورد.در عبارات دینی ما آمده است : براي رسيدن به خدا به عدد انسانها راه وجود دارد هرگز نگفته است كه يك جاده پهن ساخته اند كه اين جاده به سوي خداست و هر كس از اين جاده خارج شد اشتباه كرده است.
به نظر استاد اگر فردي درست خلاف اين جاده فرضي حركت كند اما اين طريق را با سعي و تلاش و صداقت خويش حاصل كرده باشد باز انسان معنويست.من سوال كردم پس شما راسل را آدمي معنوي ميدانيد؟ و استاد قويا تاييد كرد.وي گفت: اگر شما يك زندگي درست شبيه سلمان فارسي داشته باشيد اما تقليدي باشد اصالتا معنوي نخواهيد بود!
بحث در اينجا به نقاط بسيار حساسي رسيد كه به لحاظ اختصار سعي ميكنيم در پست بعد به آن بپردازيم.

۱۳۸۳ تیر ۲۳, سه‌شنبه

لباس ملي

1- لباس ملي چيست؟
2- آيا لباس ملي را ميشود طراحي كرد؟
3- آيا ما تا به حال لباس ملي داشته ايم؟
4- اصولا لباس ملي لباس چه كساني است؟
5- آيا بين لباس ملي و گزينه هاي زير ارتباطي وجود دارد؟

- كفش ملي
- بانك ملي

7- در دنيا چند كشور واجد لباس ملي وجود دارد؟
8- اگر كشوري لباس ملي داشته باشد ولي هر يك از اينها را ( لباس يا ملي ) جداگانه نداشته باشد آنوقت چي دارد و چي ندارد؟
9- اگر كشوري لباس ملي نداشته باشد ولي هر يك از اينها را ( لباس يا ملي ) جداگانه داشته باشد آنوقت چي دارد و چي ندارد؟
10- اگر كشوري لباس ملي داشته باشد و بعضي مردم آنرا نپوشند آنوقت چه مدت طول خواهد كشيد تا به سان جرم سياسي, جرم لباسي توسط قوه قضاييه تعريف شود؟
11- اگر لباس ملي طراحي شد عملا از چه زماني بايد مردم مبادرت به پوشيدن آن كنند؟
12- اگر زوركي نباشد و قرار باشد كار فرهنگي كنند چه قشري لباس ملي را افتتاح خواهد كرد؟ روحانيت ؟
13- اگر فمينيستمان نكنند بفرمايند طرح لباس ملي زنان را هم در بر خواهد داشت؟
14- چفييه جزو لباس ملي خواهد بود؟
15- رابطه گروههاي سني با لباس ملي چگونه خواهد بود؟ مثلا اطفال؟
16- راستي شما سوال نداريد؟

۱۳۸۳ تیر ۲۲, دوشنبه

«وقتي لمپن مديران ظهور مي‌كنند»



يك هفته پيش از برگزاري انتخابات رياست جمهوري سال 1380 سعيد حجاريان، در مقاله‌اي در روزنامه «نوروز»، با عنوان از «هجدهم برومر تا هجدهم خرداد» هشدار داده بود كه محافظه‌كاران علي‌رغم آن‌كه از ظهور ارتش بيكاران معتادان و لمپنيسم اظهار تأسف مي‌كنند اما چشم‌ اميد به حركت اين نيروهاي سرخورده اجتماعي دارند. حجاريان با وجود مخالفت محافظه‌كاران و حتي برخي دوستان اصطلاح طلبش با اين تحليل، طي مقاله‌اي ديگر، با عنوان «جنگ حاشيه عليه متن» در «همشهري ماه»، هشدارهاي خود را ادامه داد و گفت كه در چشم‌انداز اجتماعي ايران نشانه‌هاي فاشيسم و بناپارتيسم را مي‌بيند.

در حالي كه حجاريان با نگاهي جامعه‌شناسانه نگران تحولات اجتماعي ناشي از سرخوردگي جنبش سياسي اجتماعي ملت ايران بود، اما به نظر مي‌رسد پيش از آن كه جنبش لمپن‌ها در عرصه‌ي اجتماعي جامعه ظهور كنند، علائم باليني آن در حوزه سياسي و آن هم در سطوح بالا ظاهر شده است.

تصور نمي‌كنم، بر تخت مظلت نشستن و داد مردم را ستاندن به سبك 1400 سال پيش، راه افتادن در كوچه و بازار و درد دل مردم را شنيدن!!!، خدمت رساندن به خلق و شعارهاي تو خالي اقتصادي دادن بدون هيچ برنامه‌ و راه حل و در خدمت گرفتن رسانه‌هاي ملي براي شناساندن چهره‌هاي خدمت‌ رسان‌‌‌‍[؟؟؟؟] و...، نامي جز ظهور لمپنيسم و لمپن مديران، در عرصه مديريتي كشور داشته باشد!

علي‌رغم پيش‌بيني‌هاي حجاريان، درباره ظهور جنبش‌هاي لمپنيسم در عرصه اجتماعي و لايه‌هاي پايين جامعه، ظاهراً قبل از آني كه لمپنيسم در عرصه اجتماعي ظاهر و سپس لمپن مديران از پلكان اين جنبش بالا آمده و در سطوح عالي سياسي حاضر شوند, «نخبگان ملت !!؟؟» در قواي مختلف كشورمان ظهور كرده و به خدمت‌رساني ملت مشغول شده‌اند و مسلماً از چنين روندي تحليلي نمي‌توان داشت جز آن كه لمپنيسم قبل از آن كه رشد خود را در لايه‌هاي مختلف پايين اجتماعي طي كند، به سراغ سطوح عالي سياسي آمده و ساختارهاي بالاي كشور را فرا گرفته است.

۱۳۸۳ تیر ۲۱, یکشنبه

«ونداليسم، يك سوپاپ نه چندان مطمئن»

يك نگاه مختصر به كوچه‌ها و خيابان‌هاي شهرمان به خوبي مي‌تواند گوياي حضور ايسمي با عنوان «ونداليسم» (1)باشد.

اولين بار اصطلاح ونداليسم را دو سال پيش از زبان سعيد حجاريان شنيديدم ،وقتي در مقاله‌اي هشدار داده بود، كه يك جامعه مأيوس و سرخورده مي‌تواند به طرف ونداليسم اعتياد و ... روي آورد. اكنون تصور مي‌كنم هر چه زمان به جلوتر مي‌رود فضا و بستر براي گسترش بي‌بندوباري‌هاي خارج از عرف و كج روي‌هاي بي‌ضابطه نيز مهياتر مي‌شود. ونداليست‌ها كه واكنشي به كنش‌هاي گذشته جامعه خودشان هستند، متعلقات عموم را مي‌توانند در معرض رفتارهاي ويرانگر قرار داده و سرخوردگي‌هاي رواني، شكست‌ها و ناكامي‌ها و نارضايتي‌هاي خودشان را متوجه عموم سازند.

تصور مي‌كنم با توجه به فرهنگ رسمي كشور (كه درماه‌هاي آينده رسمي‌تر نيز مي‌شود)، فرصت بروز و ظهور تدريجي پتانسيل‌هاي موجود در جامعه گرفته شود و در چنين شرايطي انرژي‌هاي نهفته و تلنبار شده به يكباره فوران مي‌كند.

از يك سو فكر نمي‌كنم، اين نوع تخليه انرژي براي هيچ جامعه‌اي بتواند چندان خوش‌آيند باشد اما از ديگر سو مي‌ بينم كه ظهور اين پديده‌ها تنها سوپاپي است، كه مي‌تواند موجب تخليه هيجانات و انرژي‌هاي نهفته جامعه شود، اما مسلماً بايد قبول كرد كه اين سوپاپ چندان سوپاپ مطمئني نيست.



--------------------------------------------------------------------------------

Vandalism -1 : روحيه ضديت با مظاهر و آثار فرهنگي به صورت عمدي و با انگيزه- كج‌روي عليه نظام ارزش‌هاي حاكم

۱۳۸۳ تیر ۲۰, شنبه

امروز شنبه 20 تيرماه است.بعضي از دوستان پيشنهاد جالبي دادند و آن اينكه يك روز هفته را متمايز از روزهاي ديگر به سخنان نغز اختصاص دهيم. پيشنهاد جالبي بود و اتفاقا چندتا از اين جملات هم آماده شد . به همين خاطر از اين پس شنبه ها تحت عنوان اين دوروبرها كلام نغز حواهيم نگاشت.كمك شما را به شرط آنكه سخن از خودتان باشد فراموش نمي كنيم.


اين دوروبرها 1

شطرنج را به خاطر پايانش دوست ميدارم ! مبارزه تا كيش و مات شاه !!

۱۳۸۳ تیر ۱۹, جمعه


Posted by Hello

جمعه: تعطيلي ايران
از آنجا كه جمعه ها ايران تعطيل است ما سعي ميکنيم نثرمان را خلاصه و كوتاهتر از روزهاي قبل نماييم به همين جهت هر هفته فقط يكي از مواد اعلاميه جهاني حقوق بشر را ياد آور ميشويم:

اعلاميه جهاني حقوق بشر
Universal Declaration of Human Rights

ماده اول:
تمام افراد بشر آزاد به دنيا می آيند و از لحاظ حيثيت و حقوق برابرند.همه داراي عقل و وجدان هستند و بايد نسبت به يکديگر با روح برابری برخورد كنند.

Article 1:
All human beings are born free and equal in dignity and rights. They are endowed with reason and conscience and should act towards one another in a spirit of brotherhood.

۱۳۸۳ تیر ۱۸, پنجشنبه

امروز 18 تير است.
آيا حرفي براي گفتن هست؟

۱۳۸۳ تیر ۱۷, چهارشنبه


Posted by Hello

ما يه نيگاه عميق رو اين عكس انداختيم و راستش نتونستيم بعضي مطالبو
نگيم.ببينيد ما ميخايم راس و حسيني بگيم :
تو اين عكس كاري نداريم كه آقاجري جانبازه و اتفاقا پاي راستشو واسه همين نظام داده!
تو اين عكس كاري نداريم كه آقاجري جانبازه و نمي تونه فرار كنه!
تو اين عكس كاري نداريم كه سايه ها كه حقيقي نيسن پيشاپيش آدما راه ميرن و اتفاقا زودترم به دادگاه ميرسن!
تو اين عكس كاري نداريم كه كلي تابلوي خطر و عبور ممنوع قد علم كرده و اتفاقا سايه ي يكيشم پشت پاي آقاجري افتاده!
تو اين عكس كاري نداريم كه مردم به رفت و آمد روزانشون مشغولن در حاليكه يكيو دارن تندي مي برند!!
تو اين عكس كاري نداريم كه هاشم پير شده و اتفاقا عصاهاش كاري به پيريش نداره!!
ما همه ي حرفمون اينه كه چرا تو اين عكس قضاوت برعكسه؟؟!!
چرا؟؟؟؟؟؟!!!!!
اي خلايق چرا؟

۱۳۸۳ تیر ۱۶, سه‌شنبه

«ارگي براي نماي جهان»

تخريب ميراث فرهنگي و آثار باستاني، يكي از مسائل روز جامعه ايران است كه اين روزها با بالا گرفتن بحث «ارگ جهان‌نما» در اصفهان، شكلي ديگر به خود گرفته است.

تخلف مديران از قوانين ميراث فرهنگي و ساخت اين مركز تجاري فرهنگي در دل بافت قديمي اصفهان، بي‌شك يكي از محورهايي است كه اكثريت كارشناسان ميراث فرهنگي و مسائل شهري، در چند روز اخير در رسانه‌ها گروهي، بدان اشاره داشته‌اند، اما بي‌گمان، هيچ كس به ريشه‌ و علل ظهور چنين نماد و پديده‌اي در بافت قديمي شهر نينديشيده؟ و اين كه چگونه چنين حركتي در يكي از شلوغ‌ترين مراكز شهر و در حريم آثار ثبت شده در ليست يونسكو به وقوع پيوست؟

تصور مي‌كنم كسي از خود نپرسيد كه اگر اين برج تنومند اصفهاني، از دل مركز كنوني شهر نمي‌خواست سر در بياورد، در كدام سوي شهر اصفهان مي‌توانست رشد كند؟! چراكه اصفهان شهري است كه هم اكنون از طرف شرق به دشت كويري سجزي، از غرب به مراكز اقتصادي و بخش‌هاي فولادي شهر، از سوي مرکز به محله‌‌‌هاي قديمي فرسوده و از سوي جنوب به پادگان‌هاي نظامي، كه پيشرفت شهر را به طرف جنوب با مشكل مواجه ساخته‌اند، محدود مي‌شود و به طريقي رشد شهر از چهار طرف محدود شده و شهر به يكباره براي تدوين ساخت جديد خود به درون خويش پناه آورده و با تخريب بافت قديمي، ساخت مراكز جديد و ساختمان‌هاي نوين را آغاز كرده است.

لذا اگر تصور كنيم كه ارگ جهان‌نما اولين و آخرين ساختماني بود كه بر خلاف روح حاكم بر ساختار قديمي شهر رشد كرده، بي‌گمان در اشتباهيم، چرا كه ما به مانند سلجوقيان، صفويه، قاجاريه و ... فضاي لازم براي رشد شهر را در نظر نگرفته‌ايم.

لذاست كه مسئولان كشوري و محلي تا دير نشده، چاره‌اي انديشيده‌ و در اولين گام، يك چهارم از بهترين موقعيت‌ و فضاي اصفهان (به موازات آبشار دوم و سوم، دروازه‌ شيراز و هزار جريب) كه در محاصره پادگان‌هاي نظامي است را آزاد كرده تا ساختمان‌هاي اصفهان و بافت قديمي شهر نفسي كشيده و همه شاهد شكل‌گيري بافت مدرن و جديد شهر اصفهان باشيم.



Dr Posted by Hello



آيا اين دعا مستجاب خواهد شد؟؟؟!!!

۱۳۸۳ تیر ۱۵, دوشنبه

«يك خرده فرهنگ منحرف»

گروه‌هاي فشار در جامعه ما در طول تاريخ معاصر، نقش به سزايي را در هدايت جريان‌هاي سياسي و حتي اجتماعي بر عهده داشته‌اند. اين كه ماهيت اين گروه‌ها چيست؟ اهداف آنان از آغاز فعاليت‌ مجددشان در ماه‌هاي اخير، چيست؟ و ده‌ها سؤال ديگر مسائلي بود كه به نحوي اذهان رابه خود مشغول كرده است.

در كتاب مباني جامعه‌شناسي «بروس كوئن»، به عبارتي با عنوان «خرده فرهنگ‌هاي منحرف» برخورديم كه به بسياري از سؤالات مي‌تواند پاسخگو باشد. او معتقد است: غالباً كساني كه در يك انحراف خاص شريكند، براي دو هدف گرد هم جمع مي‌شوند يكي حمايت متقابل و ديگري فراهم كردن فضايي كه بتوانند رفتارهاي خود را بروز دهند ،آنان شبكه‌اي جداگانه‌اي از بقيه‌ جامعه تشكيل داده و ارزش‌ها، زبان و اصطلاحات خاص خود را دارند و گمان مي‌كنم بسياري از طردشدگان جوامع، براي يافتن جايگاه، منزلت و يك رفاه حداقلي، پيوستن به اين گروه‌ها را فرصت خوبي ارزيابي كرده و بي‌شك جامعه مأيوس و سرخورده كنوني مهياي ظهور خرده فرهنگ‌هاي منحرف بي‌شماري مي‌تواند باشد، خرده فرهنگ‌هايي كه در ظاهر شايد با يكديگر متفاوت باشند (از برخي گروه‌هاي خياباني تا انصار حزب الله و...)، اما بي‌شك همه يك كار مي‌كند؛ «تخريب بنيان‌ها و ساختار‌هاي يك جامعه».

۱۳۸۳ تیر ۱۴, یکشنبه

بازگشت پرشتاب

لطفاً به اين سخنان به دقت توجه نمائيد:

((مجلس جای غمگساری برای ملی گراهای بی فرهنگ نيست. من از متصديان كميسيون اصل ۹۰ مجلس ششم می پرسم آيا پرداختن به ادعاهای واهی حداكثر به قول گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل ۲۵ يا ۲۶ نفر زندانی به اصطلاح سياسی كه امام در مورد آنها می فرمود: تفرقه افكنان از قبيل آخوندهای جيره خوار و ملی گرايان بی خبر از اسلام و مصالح مسلمين را از خود برانيد كه ضرر اينها به اسلام از ضرر جهان خواران كمتر نيست و غفلت از شكايات توده های دردمند مردم نگاه تبعيض آميز به حقوق شهروندی نيست))

اين اظهارات اخير آقای كوچك زاده است كه علی الظاهر قرار است بر سر كرسی رياست كميسيون اصل ۹۰ با آقای فاكر رقابت نمايند. اگر خوب به خاطر داشته باشيد تمام تعدی ها و فشارهايی كه بر دانشجويان، اساتيد و گروههای فعال سياسی وارد می شد، در مجلس ششم، از همين كميسيون پيگيری می شد و جالب آنكه شايد غير از طرح در صحن علني، به جائی هم نرسيد حال مسئله ای كه پيش روی هر تحليل گری باقی می ماند آن است كه، مجلس ششم كه داعيه دار حمايت و تظلم خواهي بود. در حالی دوره خود را به پايان رسانيد كه موارد زير در كميسيون اصل ۹۰ مطرح ولی حاصل عملی در برنداشت:

۱- گزارش تحقيق و تفحص كميسيون اصل ۹۰ از صدا و سيما

۲- گزارش قتل های زنجيره اي

۳- گزارش بازداشت های ملی مذهبی(همان ۲۵ نفر فوق)

۴- گزارش حكم دكتر آقا جري

۵- گزارش فاجعه ۱۸ تير

۶- گزارش فاجعه يورش به دانشگاه تبريز

۷- گزارش پرونده شهرام جزايري

۸- گزارش تعطيلی فله ای مطبوعات

۹- و ...

اما كميسيون اصل ۹۰ فعلی مجلس با اين رويكرد و اين سخنان به كجا خواهد رفت! آيا مجلس هفتم قدم گذاردن در دهه گذشته را كمی با شتاب آغاز نكرده است؟ مجلس كه اكنون مدعی است منتخب ملت است به وضوح نشان می دهد كه منتخب همانانی است كه با تمام قدرت مانع به فرجام رساندن پرونده های فوق شدند. اقرار از اين آشكارتر نمی شود!

۱۳۸۳ تیر ۱۳, شنبه

احساسات به جاي حقيقت

با آغاز به كار مجلس هفتم موجي از لفاظي هايي كه معلوم نيست برخواسته از چه منطقي است بار ديگر خوراك مطبوعات خاص شده است.لطفا به متن زير توجه فرماييد:!
با تشكيل مجلس هفتم اميد به مبارزه با مفاسد اقتصادي مجدداً در دل‌هاي مردم جان گرفت. از روزهاي نخستين پس از انتخابات چهره‌هاي شاخص مجلس از عزم خود براي اين مهم سخن گفتند. از جمله احمدتوكلي و فاطمه آليا از تشكيل كميسيون ويژه‌اي براي رسيدگي به مفاسد اقتصادي خبر داده‌اند. آن‌ها لبيك به فراخوان مقام معظم رهبري در اين باره را علت عزم راسخ خود در تشكيل اين كميسيون عنوان كرده‌اند. اين عزم با استقبال مقام معظم رهبري نيز مواجه شد! سخنان اخير ايشان در ديدار نمايندگان با معظم‌له حاكي از گلايه ايشان از مجلس ششم و رهنمودهايي به مجلس هفتم درخصوص مبارزه با مفاسد اقتصادي بود.(از سايت دريچه)


و حالا نظرتان را به جملاتي از سايت بازتاب جلب ميكنيم:

يكي از اين نمونه‌ها، ساختمان جديد مجلس است. اين ساختمان كه مقدمات احداث آن در مجلس چهارم با مديريت حجت‌الاسلام ناطق نوري انجام شد و كلنگ آن در اوايل مجلس پنجم ـ كه توسط وي اداره مي‌شد ـ به زمين زده شد، يكي از نمونه‌هاي تأسف‌بار تجمل‌گرايي، اشرافي‌گري، ‌بي‌توجه به فرهنگ ايراني و سوءمديريت مي‌باشد.
بخش عمده مسؤوليت اجرايي اين ساختمان، به عهده عباس آخوندي، وزير مسكن وقت بوده و چند ماه پس از آغاز به كار مجلس ششم، افتتاح شد، اما هنوز پس از گذشت 4 سال مورد استفاده قرار نگرفته است.
هزينه احداث اين ساختمان به قيمت‌هاي امروز، بيش از يكصد ميليارد تومان برآورد مي‌شود.


آيا حق ميدهيد آدم از خودش سوال كند تو اين كشور چه خبره؟؟؟!!!!

aaa Posted by Hello
دير فهمی ديکتاتورها!

محاکمه صدام آغاز شد ولی غير علنی! سی و پنج دقيقه طول کشيده است.حرفهای زيادی زده نشده است اما جدای از اينکه آقای صدام هيچ يک از اتهامات خود را نپذيرفته ولی در اين فرصت اندک درس ديگری از صفحه تاريخ را ورق زده است. جنايات صدام بر هيچکس پوشيده نيست و اظهر من شمس است اما نکته اي که ما را ترغيب به نگارش نثر جديد کرد اين سخن صدام است که ۹۹ درصد مردم عراق مرا قبول دارند و من رييس جمهور قانونی عراق هستم.

کاش ميشد در يک گپ جدی از اين جنايتکار قرن و ديکتاتور شرق پرسيد بر خلايق آشکار سازد ۹۹ درصد مردم مد نظرش کجای عراقند و قانونی که او را رييس جمهور عراق کرده بندهای ديگری غير از موضوع رييس جمهوری هم داشته است يا نه؟! نکند او هم اين بيماری جهان شمول ديکتاتورها را گرفته که مردم را فقط کسانی ميبينند که دور و برشان زنده باد و ... ميگويند!! واقعا افرادی مثل اين امپراطور متکبر با چه تحليل و تفسيری اينگونه پر رويی میکنند؟ آيا اين تفکر خودکامه ريشه در ديرفهمی مصلحتی آنان نيست که آخر عاقبتش فنای يار و ديار و ملت خواهد بود؟