۱۳۸۳ تیر ۳۱, چهارشنبه

نعل وارونه؟!

در جامعه سياسي ايران هميشه با فراز و نشيب‌هاي فراواني روبرو بوده‌ايم با مروري بر تاريخ ايران مي‌شود هزاران مثال براي اين امر آورد از مشروطيت گرفته، كه به مشروعه رسيده، يا مصدق كه به كودتاي 28 مرداد ختم شد و انقلاب اسلامي و مشكلات آن، حركت اصلاحي ملت در خرداد 76 و شكست آن، شما هم مي‌توانيد به اين پيروزي‌ها و شكست‌ها موارد زيادي را اضافه نماييد ولي به اين قضيه فكر كرده‌ايم كه چرا هميشه ايران اينگونه بوده و نتوانسته راه رشد و تعالي را در جامعه جهاني پيدا نمايد و در عرصه جهاني حرفي براي گفتن داشته باشد در سياست كه در جهان حرفي براي گفتن نداريم، اقتصاد ما هم كه ديگري نياز به توضيح ندارد، فرار مغزهاي ما هم كه صدر ليست سازمان‌هاي بين‌المللي مي‌باشد.

اعتقاد جامع جهاني كه رشد و توسعه را طي نموده‌اند اين بود كه آنچه را كه مي‌توانند و در توانشان است را انجام دهند و تلاش نمايند كشور خود را سوار قطار توسعه نمايند و با ايجاد اتحاديه‌هاي مختلف چه در آمريكا و چه در اروپا سعي نموده‌اند كه توان‌هاي فكري، اقتصادي و سياسي اين كشورها در يك پارلمان يا اتحاديه به منصه ظهور برسد و با كمك همديگر همه كشورهاي عضو را به پيشرفت برسانند.

آيا كشورهاي آسيايي تا حال چنين نموده‌اند و اگر اين اتحاديه‌ها و پارلمان‌ها را به وجود آورده‌اند توانسته‌اند به مقصود برسند يا نه؟

حال چه بايد كرد؟

اگر به سه سوال زير پاسخ دهيم شايد بتوان در جامعه كنوني ايران راه رشد و توسعه را بپيماييم و موفق به سوار شدن بر قطار توسعه گرديم.

1-- چه كاري را بايد انجام دهيم؟

2- چه كاري را مي‌خواهيم انجام دهيم؟

3- و چه كاري را مي‌توانيم انجام دهيم؟

شما نظرتان چيست؟

0 نظرات: