۱۳۸۷ تیر ۱۴, جمعه

نظامی نوپا و طفولیتی پایدار

تصویر اول:
هنگامی که نوزادی متولد می شود، تقریباً هیچ یک از اعمال و رفتارش در اراده ی وی نیست. تنها وقتی می خندد همه را به وجد می آورد چرا که همگان را بر این اعتقاد است که لابد از چیزی خوشش آمده و از سر اراده خندیده است. اما جالب که باقی اعمالی که از او سر می زند تعبیر به عدم اختیار شده و سرسری از آن می گذرند. چونان که اگر نوزادی در مدت زمانی که پوشک می شود،فعلی از خود بروز دهد که در منظر عام ناشایست و قبیح است، همگان ،آن را نادیده گرفته و طبیعی میدانند. حالا اگر این فعل در چهار سالگی رخ دهد، او را اخم و تخم کرده و هشدارش دهند و اگر در هشت سالگی آن کند که درگهواره و پوشک، دیگر تنبیه خواهد شد. بگذارید پیاز داغش را بیشتر کنم: اگر فعل ناگفته ی مذکور را در سی سالگی هم ادامه دهد چی؟ آن وقت دیگر نمی توان گفت که بی ادب است یا از سر بی اختیاری چنین کرده است. قضاوت در این شرایط به سوی بیماری و ناخوشی گرایش خواهد یافت.
تصویر دوم:
جشن تولد سالیانه برای نوزاد فوق، هرسال با سال قبل تفاوت خواهد کرد.مثلاً اگر در جشن تولد دو سالگی جغجغه اش مرحمت کنند، در سی سالگی نمی توانند دوباره شمع کیک تولد را که فوت کردند، پنج تا جغجغه به او بدهند. این بار اگر چنین شد لابد والدین بیمار خواهند بود.
تصویر سوم:
من، سال 57 که انقلاب شد و جمهوری اسلامی متولد شد فقط 8 سال داشتم.برای من سال بعد 9 شمع فوت کردند و برای جمهوری اسلامی، یکی.سالی که برای جشن تولد جمهوری اسلامی 9 شمع روشن کردند، من دردمند از زخم ترکش صدام روی تخت جراحی مردان بیمارستان سمیه تهران بستری بودم و آن سال اگر 15 شمع روشن نکردند تا در تولد پانرده سالگی ام چکه چکه بریزد اما پدر مادر و خواهرانم، با اشک هایشان جبران کردند. در ده و یازدهمین سالگشت تولد انقلاب نیز بر همین منوال، صدای آهنگ های جشن تولد 22 بهمن مصادف بود با جراحت و زخم و اتاق عمل در بیمارستان امام خمینی اهواز و شهید صدوقی اصفهان.با آنکه چندین جشن تولدم توام شده بود با درد و جراحت اما از اینکه می دیدم جمهوری اسلامی دارد بزرگ می شود خوشحال بودم. مردم در سختی بودند ولی چون می دانستند جنگ است و خانمانسوزی، هیچ اعتراض نمی کردند و اگر از والیان و حکومت، کوتاهی می دیدند به حساب جنگ می گذاشتند و لب فرو می بستند.
تصویر چهارم:
جنگ تمام شده است و هنوز مردم آسایش را ندیده اند. حاکمان می گویند نظام نوپای جمهوری اسلام (ده ساله) قصد دارد، خرابی های جنگ را بازسازی کند، پس لاجرم چند سالی در سختی خواهند بود. مردم در خرید مایحتاج روزانه مشکل دارند و بسیاری از اقشار در تهیه ی وعده های غذایی هم کم می آورند. مسکن و بیکاری و اعتیاد چرخ های اجتماع را کم تحرک کرده است.
تصویر آخر:
امسال قرار است 30 تا شمع برای نظام فوت کنند. فکر نکنم نظام دیگر نوپا و کودک باشد.اما انگار هنوز اتفاقاتی می افتد که ناخواسته رگ قضاوت آدمی را می جنباند.هنوز صف و کوپن و گرانی و مسکن و بیکاری و اعتیاد کم که نشده هیج، افزایش هم یافته است.
فکر کنم جمهوری اسلامی در طفولیت ماند و کمتر بزرگ شد.