۱۳۸۳ تیر ۱۶, سه‌شنبه

«ارگي براي نماي جهان»

تخريب ميراث فرهنگي و آثار باستاني، يكي از مسائل روز جامعه ايران است كه اين روزها با بالا گرفتن بحث «ارگ جهان‌نما» در اصفهان، شكلي ديگر به خود گرفته است.

تخلف مديران از قوانين ميراث فرهنگي و ساخت اين مركز تجاري فرهنگي در دل بافت قديمي اصفهان، بي‌شك يكي از محورهايي است كه اكثريت كارشناسان ميراث فرهنگي و مسائل شهري، در چند روز اخير در رسانه‌ها گروهي، بدان اشاره داشته‌اند، اما بي‌گمان، هيچ كس به ريشه‌ و علل ظهور چنين نماد و پديده‌اي در بافت قديمي شهر نينديشيده؟ و اين كه چگونه چنين حركتي در يكي از شلوغ‌ترين مراكز شهر و در حريم آثار ثبت شده در ليست يونسكو به وقوع پيوست؟

تصور مي‌كنم كسي از خود نپرسيد كه اگر اين برج تنومند اصفهاني، از دل مركز كنوني شهر نمي‌خواست سر در بياورد، در كدام سوي شهر اصفهان مي‌توانست رشد كند؟! چراكه اصفهان شهري است كه هم اكنون از طرف شرق به دشت كويري سجزي، از غرب به مراكز اقتصادي و بخش‌هاي فولادي شهر، از سوي مرکز به محله‌‌‌هاي قديمي فرسوده و از سوي جنوب به پادگان‌هاي نظامي، كه پيشرفت شهر را به طرف جنوب با مشكل مواجه ساخته‌اند، محدود مي‌شود و به طريقي رشد شهر از چهار طرف محدود شده و شهر به يكباره براي تدوين ساخت جديد خود به درون خويش پناه آورده و با تخريب بافت قديمي، ساخت مراكز جديد و ساختمان‌هاي نوين را آغاز كرده است.

لذا اگر تصور كنيم كه ارگ جهان‌نما اولين و آخرين ساختماني بود كه بر خلاف روح حاكم بر ساختار قديمي شهر رشد كرده، بي‌گمان در اشتباهيم، چرا كه ما به مانند سلجوقيان، صفويه، قاجاريه و ... فضاي لازم براي رشد شهر را در نظر نگرفته‌ايم.

لذاست كه مسئولان كشوري و محلي تا دير نشده، چاره‌اي انديشيده‌ و در اولين گام، يك چهارم از بهترين موقعيت‌ و فضاي اصفهان (به موازات آبشار دوم و سوم، دروازه‌ شيراز و هزار جريب) كه در محاصره پادگان‌هاي نظامي است را آزاد كرده تا ساختمان‌هاي اصفهان و بافت قديمي شهر نفسي كشيده و همه شاهد شكل‌گيري بافت مدرن و جديد شهر اصفهان باشيم.


0 نظرات: