۱۳۸۳ مرداد ۱۰, شنبه

اين دوروبرها 4
 
سهم من
 
 سهمم را مي فروشم‏‏ به هر قيمتي كه خريدار بخواهد، سهم من بسيار گران قيمت، ‏ بي نظير ودست نيافتني است.
سهم من ده بهار جواني است . من از آتش بس خط خوردم . وقتي كه از من سير شدند. وقتي كه از پل من عبور كردند. وقتي كه به درد روي مين رفتن هم نمي آمدم. مي دانم و مي دانم
كه خريداري ندارد . چيزي كه از دست رفته است.
ديگر چه كسي خريدار آنست؟ سهم من موزه ايست .
فقط بايد تماشايش كرد!‎

0 نظرات: