مجلس هفتم وحل معضل بد حجابي( !!! )
اخيراً پس از چيده شدن مهرههاي سياسي- اجتماعي مجلس هفتم، وضعيت نگرش به نيمي از جمعيت ايران كه متشكل از زنان ميباشد، به گونهاي تغيير يافته است كه امروزه با گذر از هر كوي و برزن، با سختگيريهايي در خصوص «بدحجابي!» مواجه ميشويم. پرداختن به مقولهي «بدحجابي!»، كه هر از گاهي صحبت داغ اين جامعه ميشود، پيامدهاي اجتماعي پنهان خاصي را به همراه دارد كه ميتوان به مسائلي چون «انگ زدن، سركوبي و فشار بيش از حد بر زنان و محدود كردن آنان از يك سو و گسترش آگاهيهاي حقوقي- اجتماعي آنان به عنوان گروه عظيمي از مخالفين قوانين زن ستيز و مبارزين تحكيم پايههاي مردسالاري در جامعه» از ديگر سو، اشاره كرد.چرا كه با پرداختن به اين مسأله بيشك فضاي فعاليتهاي اجتماعي زنان چنان دچار تشنج ميگردد كه به نوعي، بيعدالتي اجتماعي را به نمايش ميگذارد. و شايد تمامي اين مسأله ريشه در نگاه نابخردانه ديگر اقشار جامعه نسبت به زنان اين مرز و بوم دارد. به نظرتان زمان آن نرسيده ،كه واضعين قوانين اجتماعي به قول سهراب چشمهاي خود را شسته و نگاه سكسي خود را نسبت به زنان، كه بيترديد آنها نيز نيمي از خالقين فرايندهاي سياسي- اجتماعي اين جامعه هستند، عوض نمايند؟
مگر حضور چنين پوششهايي كه ديگران در وراي آسودگي خويش جهت رسيدن به بهشتي جاويدان به زنان اين سرزمين تحميل كردهاند، هنجارهاي اجتماعي آنها را شكل ميدهد كه مبناي سنجش نابهنجاري و هنجارمندي حضور آنان در عرصه فعاليتهاي گسترده ميباشد؟
شايد زمان آن رسيده است كه حاكمان در تعريف ارزشها و هنجارهاي حاكم بر جامعهي زنان، با توجه به روند رو به رشد آنها در زمينههاي سياسي- اجتماعي- فرهنگي و ... تغييراتي شايسته به عمل آورند و از منظرگاه ابزاريي كه در انديشهشان نسبت به اين گروه عظيم شكل گرفته است، دوري كنند؟ شايد......
اخيراً پس از چيده شدن مهرههاي سياسي- اجتماعي مجلس هفتم، وضعيت نگرش به نيمي از جمعيت ايران كه متشكل از زنان ميباشد، به گونهاي تغيير يافته است كه امروزه با گذر از هر كوي و برزن، با سختگيريهايي در خصوص «بدحجابي!» مواجه ميشويم. پرداختن به مقولهي «بدحجابي!»، كه هر از گاهي صحبت داغ اين جامعه ميشود، پيامدهاي اجتماعي پنهان خاصي را به همراه دارد كه ميتوان به مسائلي چون «انگ زدن، سركوبي و فشار بيش از حد بر زنان و محدود كردن آنان از يك سو و گسترش آگاهيهاي حقوقي- اجتماعي آنان به عنوان گروه عظيمي از مخالفين قوانين زن ستيز و مبارزين تحكيم پايههاي مردسالاري در جامعه» از ديگر سو، اشاره كرد.چرا كه با پرداختن به اين مسأله بيشك فضاي فعاليتهاي اجتماعي زنان چنان دچار تشنج ميگردد كه به نوعي، بيعدالتي اجتماعي را به نمايش ميگذارد. و شايد تمامي اين مسأله ريشه در نگاه نابخردانه ديگر اقشار جامعه نسبت به زنان اين مرز و بوم دارد. به نظرتان زمان آن نرسيده ،كه واضعين قوانين اجتماعي به قول سهراب چشمهاي خود را شسته و نگاه سكسي خود را نسبت به زنان، كه بيترديد آنها نيز نيمي از خالقين فرايندهاي سياسي- اجتماعي اين جامعه هستند، عوض نمايند؟
مگر حضور چنين پوششهايي كه ديگران در وراي آسودگي خويش جهت رسيدن به بهشتي جاويدان به زنان اين سرزمين تحميل كردهاند، هنجارهاي اجتماعي آنها را شكل ميدهد كه مبناي سنجش نابهنجاري و هنجارمندي حضور آنان در عرصه فعاليتهاي گسترده ميباشد؟
شايد زمان آن رسيده است كه حاكمان در تعريف ارزشها و هنجارهاي حاكم بر جامعهي زنان، با توجه به روند رو به رشد آنها در زمينههاي سياسي- اجتماعي- فرهنگي و ... تغييراتي شايسته به عمل آورند و از منظرگاه ابزاريي كه در انديشهشان نسبت به اين گروه عظيم شكل گرفته است، دوري كنند؟ شايد......
0 نظرات:
ارسال یک نظر