الهام پائولو (!!!)
ديگر از انديشيدن، حرف زدن حتي و نوشتن درباره آنچه بر اين كشور ميگذرد، خسته شده بودم و با خودم فكر ميكردم تا كي اين چرخه «اصلاح و انقلاب»، در بين كشور ميخواهد ادامه داشته باشد و مردم ميبايست چه زماني شاهد آرامش، امنيت و رفاه باشند. از نوشتن و حتي فكر كردن در اين باره منصرف شدم و تصميم گرفتم به جاي انديشيدن دراين باره چند داستان نغز از كتاب «دومين مكتوب» پائولو[1] بخوانم. اين اولين داستان نغزي بود كه خواندم: «در سال 1982 تصميم گرفتم همه چيز را رها كنم و به گرد جهان سفر كنم، تا در زندگيام به معنايي دست يابم در اين سرگرداني دورهاي در هلند زندگي كردم. يك شب يك خانم هلندي از من پرسيد كه برزيل چگونه جايي است آغاز به صحبت درباره مشكلاتمان كردم، دربارهي فقدان آزادي (در آن زمان تحت سلطه يك رژيم نظامي زندگي ميكرديم) بدبختي و مشكلات زندگي به عنوان يك هنرمند. سپس گفتم: «اما شما در بهترين مكان دنيا زندكي ميكنيد زندگي در بهشت چگونه است؟» خانم هلندي مدت درازي ساكت ماند سپس پاسخ داد: آشغالترين جاي دنياست، اين جا همه چيز قطعي است نه مبارزه اي هست و نه هيجاني . كاش من هم مشكلات را داشتم در اين صورت دوباره اين احساس را مييافتم كه بخشي از انسانيت هستم.»
تمام كتاب 157 صفحهاي پائولو را خواندم اما باز هم هنوز احساس خستگي و ياس ميكردم و ديگر آن شب، نتوانستم «درباره آنچه بر اين كشور ميگذرد» بخوانم، بيانديشم و يا بنويسم.
[1] - نويسنده برزيلي و برنده جايزه نوبل ادبي آثار او در بيش از 100 كشور منتشر و به 42 زبان ترجمه شدهاند. او در سال 1988 به عنوان دومين نويسنده پرفروش جهاني اعلام شد.
0 نظرات:
ارسال یک نظر