اصلاحطلبان و بنبست ميرحسين
اغلب احزاب و گروهاي سياسي و چهرههاي شاخص اصلاحطلب در هفتههاي اخير از احتمال حضور نخست وزير چپگراي دوران جنگ ايران و عراق،استقبال و حتي برخي ترغيب وي، جهت حضور در صحنه را آغاز كردهاند.
اما به نظر ميرسد در چنين شرايطي، اصرار بر نامزدي ميرحسين، پيامدها و ابعاد نه چندان مطلوبي براي جنبش اصلاحات و اصلاحطلبان به همراه باشد. سؤال اصلي اينجاست كه ترغيب كنندگان وي با چه هدف و استدلالي، تئوري حضور وي در صحنه را پايهريزي ميكنند؟
اولاً ميرحسين موسوي ساليان سالها است كه از فضاي اجرايي و اركان مديريتي حاكم، خارج شده و به نظر ميرسد، هم در عرصه نظر و هم در عرصه عمل، از پتانسيل لازم جهت پست رئيسجمهوري برخوردار نباشد.
ثانياً، ميرحسين شخصيتي نيست كه در مقابل اين حضرات، توانايي مقابله و ايستادن داشته باشد و حداقل در خوشبينانهترين حالت به همان رئيس جمهور تداركاتچي و حتي چند پله پايينتر (چرا كه اين مسئوليت را جناب آقاي خاتمي دراين دوره زحمتش را كشيدهاند) تبديل ميشود.
ثالثاً، در فضاي كنوني جامعه كاري از دست ميرحسين و ... برنخواهد آمد، چرا كه همان نيروهايي كه هم اكنون دعوت از وي را در دستور كار خود قرار دادهاند، مسلماً تيم مشاورين و اجرايي او را نيز تشكيل خواهند داد. (نظير مجمع روحانيون مبارز و... )، و يقيناً چنين نيروهايي را نه تنها اميدي به خيرشان نيست، بلكه تنها از شرشان ميبايست برحذر باشيم.
لذا ظاهراً دليل و استدلال آقايان مدعو، نام و اعتبار ميرحسين است و پتانسيل رأي ايشان كه از ساليان گذشته از خود بر جاي گذشته و دوستان ما پس از هشت سال در ساختار ماندن، اينك راه حل ديگري براي در عرصه ماندن ميخواهند بيايند و آن نان خوردن از سفره اعتبار و رأي موسوي است. اما فارغ از آن كه نان خوردن از چنين سفرهاي و بدون آن كه هيچ چشمانداز مثبت و راهكاري براي آينده داشتن، اصلاحطلبان كنوني را در موقعيتي بس خطرناك قرار داده و براي هميشه نام آنان را در كنار محافظهكاراني قرار خواهد داد كه به هر قيمت و هر هزينهاي حاضر به ماندن در درون ساختار قدرت شدهاند.
اما برخي از اصلاحطلبان نيز ميخواهند موقعيت از اين كه هست بدتر نشود و ساختار قدرت يكپارچهتر از اين نشود، اما يقيناً اين حركت راه حل درستي نبوده و پيامدهاي سنگيني براي آنان خواهد داشت. ولي ما نيز از يكپارچه شدن اين ساختار بيمناك و نگرانيم اما راهحل نيز براي آن داريم، يك راه حل شايسته كه در مطالب بعدي بدان خواهيم پرداخت
ثانياً، ميرحسين شخصيتي نيست كه در مقابل اين حضرات، توانايي مقابله و ايستادن داشته باشد و حداقل در خوشبينانهترين حالت به همان رئيس جمهور تداركاتچي و حتي چند پله پايينتر (چرا كه اين مسئوليت را جناب آقاي خاتمي دراين دوره زحمتش را كشيدهاند) تبديل ميشود.
ثالثاً، در فضاي كنوني جامعه كاري از دست ميرحسين و ... برنخواهد آمد، چرا كه همان نيروهايي كه هم اكنون دعوت از وي را در دستور كار خود قرار دادهاند، مسلماً تيم مشاورين و اجرايي او را نيز تشكيل خواهند داد. (نظير مجمع روحانيون مبارز و... )، و يقيناً چنين نيروهايي را نه تنها اميدي به خيرشان نيست، بلكه تنها از شرشان ميبايست برحذر باشيم.
لذا ظاهراً دليل و استدلال آقايان مدعو، نام و اعتبار ميرحسين است و پتانسيل رأي ايشان كه از ساليان گذشته از خود بر جاي گذشته و دوستان ما پس از هشت سال در ساختار ماندن، اينك راه حل ديگري براي در عرصه ماندن ميخواهند بيايند و آن نان خوردن از سفره اعتبار و رأي موسوي است. اما فارغ از آن كه نان خوردن از چنين سفرهاي و بدون آن كه هيچ چشمانداز مثبت و راهكاري براي آينده داشتن، اصلاحطلبان كنوني را در موقعيتي بس خطرناك قرار داده و براي هميشه نام آنان را در كنار محافظهكاراني قرار خواهد داد كه به هر قيمت و هر هزينهاي حاضر به ماندن در درون ساختار قدرت شدهاند.
اما برخي از اصلاحطلبان نيز ميخواهند موقعيت از اين كه هست بدتر نشود و ساختار قدرت يكپارچهتر از اين نشود، اما يقيناً اين حركت راه حل درستي نبوده و پيامدهاي سنگيني براي آنان خواهد داشت. ولي ما نيز از يكپارچه شدن اين ساختار بيمناك و نگرانيم اما راهحل نيز براي آن داريم، يك راه حل شايسته كه در مطالب بعدي بدان خواهيم پرداخت
0 نظرات:
ارسال یک نظر