۱۳۸۳ مرداد ۱۲, دوشنبه

ديدگاه‌هاي قاجاري در سياست مداران ايران

در كشورهاي استبدادي، منفعت عامه به چيزي انگاشته نمي‌شود و كلماتي همچون مصالح سياسي، حسن اداره كشور، مملكت داري، حفظ نظم، پيشگيري از حوادث الفاظي بي‌معني و بي‌سابقه است.

يكي از فرنگيان به ايران آمده در زمان فتحعلي شاه قدري سيب‌زميني هديه كرد به شاه و گفت اين را در آمريكا پيدا كرده‌اند و در اروپا شايع شده، فايده زياد دارد و براي رفع قحطي لازم است. بدهيد در ايران هم بكارند و فايده بردارند. فتحعلي شاه فرمود: خوب به دولت چه تقديم مي‌كنيد كه تا اين كار را بنمائيم؟

عملكرد قاجارها مثال خوبي براي آندسته از عالمان علم سياست فراهم مي‌آورد كه بروز بي‌ثباتي، هرج مرج، بر هم خوردن تعادل سياسي و اجتماعي و در نهايت انقلاب را در بسياري از جوامع سنتي ناشي از اصلاحات و نوسازي (مدرنيزه كردن) جامعه مي‌دانند به زعم آنان اصلاحات و نوسازي سبب مي‌شود تا اقشار و لايه‌هاي جديدي به همراه انتظارات و توقعات جديد به وجود آيند. در صورت برآورده نشدن خواسته‌هاي جديد، ممكن است برخي از اين اقشار به سمت خشونت سياسي رفته و در نتيجه وارد دوره‌اي از بي‌ثباتي شود. قاجارها با خودداري از به اجرا گذاردن هر گونه تغيير و اصلاح جدي در يكصد سال اول حكومتشان حداقل از اين بابت موفق شدند تعادل سنتي جامع را حفظ كنند.

با مرگ اصلاحات در ايران، كه از سال 76 پيگيري گرديد و در يك دوره هشت ساله ادامه داشت جامعه كنوني ايران به انسداد سياسي رسيده و حكومت چاره‌اي ندارد، يا به اصلاحات تن دهد يا به قهر و خشونت روي آورد با اين ديدگاه‌هايي كه فعلاً در كشور ديده مي‌شود آنها مانند قاجار تن به هيچگونه تغييري نخواهند داد و جلوي هرگونه اصلاحات را خواهند گرفت تا شايد مثل قاجار يكصد سال حكومت كنند و يا مانند شماري از درباريون و برادران عباس ميرزايي قاجار تلاش خواهند كرد پاي مذهب را در مخالفت با اقدامات اصلاح‌طلبان به ميان بكشند.

0 نظرات: