بوی شهيد رجايي رای آورد!
نهمين انتخابات رياست جمهوری نيز پايان يافت.مردم با حدود 17 ميليون آقای احمدی نژاد، نماينده ی قشر تندرو راست سنتی را انتخاب و بر کرسي رياست جمهوری نشاندند. از آنجا که اين انتخاب به دست اکثريت شرکت کنندگان صورت پذيرفت، مي بايست به عنوان حاميان دموکراسی بر آن سر تعظيم فرود آورده و حداکثر تلاش را در پيشبرد شعارهای مردمسالارانه و دموکراتيک خود در طول چهار سال آینده به کار بريم .
نيک مي دانم که بسياری دوستان از انتخابات اخير کمی تا قسمتی به شگفتی فرو رفته اند و در اذهان بسياری و از جمله خود من سوالاتی ساخته و پرداخته شده است که بايد در طول زمان ونه صرفاً الحال پاسخ داده شود. جنس پرسشها و شبهات نوعاً ماهوی است و انتظار رسيدن سريع به پاسخی در خور اصولاً نا بجاست. برای آنکه در مدت زمان مناسبی به پاسخهای صحيح برسيم ، بنده در اينجا و جهت بايگانی بعضي از آنها را بر مي شمارم:
1- از دوم خرداد هفتاد و شش در مقالات و گفته های بسياری نوشته و بيان شد که ملت از نخبگان و سياسیون و احزاب جلوترند و موضع گيری احزاب و گروهها عقب تر از آن چيزی است که ملت مي خواهند. آيا تصميم اخير ملت مبنی بر انتخاب شهردار تهران به عنوان رييس جمهور نيز در همين راستاست؟
2- ملت ايران در دوم خرداد 76 و متعاقباً در انتخابات سال 80 با چه خاستگاه مشترکی به آقای خاتمی رای 20 ميليونی دادند؟
3- آيا خاستگاه شعارهای مطروحه آقايان معين، کروبي و مهرعليزاده با خاستگاه شعارهای آقای خاتمی متفاوت بود؟ تفاوتها و شباهت های عمده چيست؟
4- با در نظر گرفتن وجوه متفاوت سوالات فوق، آقای احمدی نژاد دارای چه ويژگيهای منحصر به فردی بود که در دور اول توانست حائژ رتبه دوم شده و اصلاح طلبان را مجبور به لغزيدن در جايگاهای سوم، پنجم و هفتم نمايد؟
5- آفتهای بزرگي که در دور اخير رياست جمهوری دامنگير حرکتهای حزبی به ويژه اصلاح طلبان شد چه بود؟ آیا باز هم سردمداران احزاب اسير تصميم گيريهای از بالا به پايين شدند؟
6- در صورت حضور آقای ميرحسين موسوی ، انتخابات نهم چگونه مي شد؟ آيا با حضور ايشان انتخابات وجه دموکراتيک تری داشت يا بدون حضور وی؟
7- نقش شورای نگهبان در کشاندن آقای احمدی نژاد از اواسط صف نام نويسی به صدر ليست کانديداها تا چه حدی بر روند انتخابات نهم تاثير گذار بوده است؟ و اصولاً آيا آقای احمدی نژاد مصداق رجل سياسی مذهبی بود؟
8- اشتباه آماری عميق و بزرگ دو حزب بزرگ اصلاح طلب، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت ناشی از چه نگرش يا داده هایی بود؟ و آیا مي توان بر آن عنوان اشتباه گذاشت؟
9- رای نياوردن کانديدای اصلاح طلبان پيشرو يعنی چه؟عدم محبوبيت؟ ناکارآمدی؟ ناشايسته سالاری؟ نداشتن امکان مالی تبليغ؟ طرفداران و هواداران غير مردمی؟ تبليغات رسانه های صدا و سيما؟ تاثير برنامه های دلسرد کننده سيمای جمهوری اسلامی ؟ شعار های نا متناسب با خواست اجتماع؟
10- هزينه کرد اصلاح طلبان در انتخاب نهم بيشتر بود يا کارگزاران سازندگي؟
11- حمايت اصلاح طلبان از آقای هاشمی در دور دوم در پيشگاه ملت چگونه ارزيابی شد؟ به نفع آنها يا یه ضرر آنها؟
12- نقش تحريم کنندگان انتخابات در کسب نتايج حاصله تا چه حدی بوده است؟
13- اکنون با تصاحب کرسی رياست جمهوری توسط فردی که منتسب به راست و رهبری است به نظر مي رسد تمام امور کشوری و لشکری در يد قدرت مقام معظم رهبری باشد.آيا اين نگرش که : از اين پس هرگونه اشکال و ايراد مستقيماً به نام ايشان نوشته خواهد شد درست است؟
14- وظيفه وبلاگنويسان و فعالان عرصه های مطبوعاتی و مجازی از اين پس چه خواهد بود؟ آيا تاثيری بر گلوبال جامعه دارند؟ يا بيشتر در عرصه بين المللی موثراند؟
سوالات فوق و صد ها سوال ديگر در ذهن من و امثال من پديدار شده است که مي بايست در فرصت به دست آمده به تمام آنها پاسخ قانع کننده داد و گرنه در چند سال آينده سطح توقعات مردم تفاوت عميق خواهد يافت.
0 نظرات:
ارسال یک نظر