۱۳۸۴ خرداد ۱۹, پنجشنبه

تمرين
نوشتار پيشین نثرما اختصاص داشت به سخنی با تحريميان. چند نفری قابل دانسته و برايم کامنت گذاشتند . ضمن تشکر از همه ی آن دوستان و از آنجايي که ظاهر کامنتدونی وبلاگ از نوشتار زياد به ناتوانی افتاده بود سزاوار ديدم با اجازه اين دوستان متن اينبار وبلاگ را به ارائه ي نظرات آنها و از جمله صاحب وبلاگ خوب من نه منم تخصيص دهم. بي شک اگر اين حرکت ادامه داشت در آینده تکرار خواهم کرد. همين جا بار ديگر از صاحب وبلاگ مکتوب ، همين طور، نويسنده وبلاگ چهلستون و من و تنهایی و همچنین مرشد اعظم و ميترای بزرگوار قدردانی می نمایم.

narges
سلام ! يعني بايد راي داد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نوووووووووووووووچ ! يعني من نوچ ! شما به گمانم نه نوچ !دار اين زمينه با آقاي طواف خيلي موافقم.... سبز زي !

General
سلام ! خود من از افراد نوع سوم حالت دوم بودم البته مردد بودم که با نوشته هاي شما و صحبتهاي دکتر خاتمي ديروز در اصفهان الان قانع شدم که بايد حضور داشته باشم! دوستان از وبلاگ من هم ديدن کنيد.. عکس هايي از مراسم ديروز و سخنراني دکتر محمد رضا خاتمي در اصفهان
http://40sotun.persianblog.com

narges
سلام یک ضرب المثل معروف دانشگاهی می گوید : ما برای کسب مدرک آمديم نی برای درک مطلب آمديم ! حالا حکايت انتخابات هم به گمانم اين گونه است ٬کسی برای درک مطلب به صحنه نيامده ٬همه فقط آمده اند تا باشند ٬تا اگر ماندنشان را مردم تصويب کردند باز هم بمانند و جمع کنند و ببرند!...از مردم دم زدن و شعار آزادی سر دادن و مراسم پاس داشت آزادی برگزار کردن آن هم فقط چند سال يک بار به مدت يک ماه و دو ماه معنایش به ياد مردم بودن و برای مردم بودن نيست ٬هست ؟ صحنه ٬صحنه خيمه شب بازيست برای کسب قدرت ... جامعه ايرانی در گمان من جوانيست که ز حادثه ای به يک باره پير شده است ! چراييش را به گمانم همه می دانند....

مر شد اعظم
با سلام و درود بي پايان اين تحليل زيبا يك روي سكه است روي ديگر آن نظر ولايي است كه نتيجه انتخابات وصحت اعلام نتايج به آن باز ميگردد ما در مملكتــــي زندگي مي كنيم كه ولي فقيه بايد قبل از اعلام نتايج حقيقي به مردم وبعد از آن حكم بدهدكه ميليون ها نفر راه را درست رفته اند يا نه!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!

میترا
از گمان من عدم شرکت بازی در سناریویی است که امید بسیاری به اجرای آن است البته عدم شرکت گروهی خاص! که نبودنشان نتایج را بر وفق مراد خواهد نمود .در ضمن اینکه همیشه حرکت و تلاش گرچه بیهوده بسی بهتر از منفعل و تسلیم شرایط بودن است . چرا همیشه دموکراسی خواهان گهی تند و گهی خسته اند این که رهرو بودن نیست حالا روی دیگر سکه هر چه می خواهد باشد.

sara
. تمام اينکارها فقط يک فيلم است. رئيس جمهور انتخاب شده است و فقط ميخواهند مردم را ساکت کنند

من نه منم
شما از خواستگاه مشترک حرف می زنید ولی بگذارید بگویم شاید تا دیروز نیروهای مستقل خارج حاکمیت چنین فصل مشترکی با دوستان اصلاح طلب حکومتی داشتند اما در هشت سال گذشته حوادثی یش آمد که باعث شد در این نکته تردید های جدی ایجاد شود... گاهی به نظر می رسد اگر دوستان از دموکراسی و حقوق بشر دم می زنن نه به عنوان هدف که تنها چونان وسیله ای جهت باز یافتن قدرت به آن می نگرند ...یکبار هم که شده صادقانه با خود بیندیشید در برهه های خاص میان منافع و بقای نظام و اصول دموکراسی و حقوق بشر کدام یک انتخاب می شود ... تجربه به ما نشان داده دومی به راحتی قربانی اولی می شود...پس اگر دموکراسی خواهی را فصل مشترک می دانید ، تفاوت ما و شما ، تفاوت میان هدف و وسیله است ... از طرفی گروهی امروز می خواهند از منگنه بد و بدتر به خارج بیاندیشند و متاسفانه استدلال های منطقی و محکمی هم دارند... هرچند که تاریخ نشان خواهد داد کدام راه درست بوده ... و امروز را هر کداممان با منطق خود طی می کنیم و امیدوارم که برای تمرین دموکراسی هم شده یکدیگر را به رسمیت بشناسیم ...

نثرما
با سلام خدمت دوست نو اندیش و گرانمایه که از نوع نگارشتان صد البته معلوم است سطح مطالعه تان از این بنده کمترین به مراتب بالاتر است. نقد کوتاه شما را در خصوص مطلب سخنی با تحریمیان چند بار خواندم و به همین سبب وبلاگ وزینتان را هم! 1- از غافله اصلاحات هر چه شما را عایدی مادی رسیده مرا هم! لیک در بیان فواید معنوی به لحاظ اختصار و آنکه از نوع مطالبتان هویداست که از زیاده گویی ملول می شوید می گذرم. 2- دوست عزیز ، خیمه گاه اصلاحات را پهنایی است که یکسوی آن طولی به درازای اکبر گنجی است و سوی ديگر عرضی است به وسعت سید محمد خاتمی! ما بقی انرژی های مثبت و منفی هستند که در لابلای این مساحت در جنبش اند. البته مقیاس من این است ، شما مختارید مختصات دیگری هم تعریف نمایید. افتراق دیدگاه من و شما در این موضوع نیست. 3- در بین جماعتی با آن طول و عرض، بی شک هستند کاسه لیسان و مزدورانی که به هوای قوت دهن گیری ، اردوی اصلاح طلبان را ماوا کرده اند وصد البته تعدادشان کم نیست. 4- علی ای حال اردوگاه اصلاح طلبان ترکیبی از اهل قلم و عَلَم و خدم و حشم و منفعت طلبان است و در اين میان گروهی به خون جگر راه می سپارند ؛ گروهی به پول جیب و عرق جبین و غافله ای هم به تمنای اندوختن نانی ! 5- تفاوت نگرش من با شما در این است که من به حضور همه ی اهل خیمه اعتقاد دارم با این تفاوت ژرف که معتقدم می بایست در کشاکش ایام، منزلگاه اصلاح طلبان به گونه ای مدیریت شود که صف کاسه لیسان و مگسان گرد شیرینی از اهالی تفکر و تعقل و اندیشه قابل تجزی باشد. نه آنکه در مواجهه با اصلاح طلبان همه با یک نمایه ظهور و بروز نمایند. 6- دوست گرامی! مقدمه ام تمام شد حال شما به متن خود که در نقد نوشتار من آورده اید توجه کنید: "گاهی به نظر می رسد اگر دوستان از دموکراسی و حقوق بشر دم می زنن نه به عنوان هدف که تنها چونان وسیله ای جهت باز یافتن قدرت به آن می نگرند ...یکبار هم که شده صادقانه با خود بیندیشید در برهه های خاص میان منافع و بقای نظام و اصول دموکراسی و حقوق بشر کدام یک انتخاب می شود ... تجربه به ما نشان داده دومی به راحتی قربانی اولی می شود...پس اگر دموکراسی خواهی را فصل مشترک می دانید ، تفاوت ما و شما ، تفاوت میان هدف و وسیله است" چه راحت و سهل به چوب کلامتان ما را از دایره دوستداران اندیشه ناب دموکراس طلبی بيرون رانده اید. من اگر ادعا نکنم که با جوهر درونم حامی دموکراسی هستم اما، منصفانه! نان به نرخ روز خور و منفعت طلبی هم که شما مد نظرتان هست نبوده و نخواهم بود. زيبنده بود الحال که نسلی پيشتر از شما، بر طبل اصلاحات می نوازند بجای روانه کردنشان در هپروت اشیاء و اجناس و وسايل ، دستی می گرفتید و با اقتدای به اسلاف معقول و مقبول چراغ راه نو نشانشان می دادید تا بلکه در آینده به جای سنگ راه ، کمک کارتان باشند. اگر قرار باشد به هدفی نو و در خور دست یابید با همراهی هم راحت تر تا روبروی هم. 7- در پايان، حالا که سخن به درازا کشيد بد نیست اين نکته را هم اشاره کنم که نه من به خود غره ميشوم و نه در خور عقل انسانی است که شما چنین گردید. راه دراز است و بیم موج گردابی چنین حایل. امید است حال که تو دوست گرامی هدف گرایید باز هم به من سر بزنید و از سر تعهد و التزام به جوهر عقلی ما را رهنمون گردید. به امید روزی که نور باشد و نور باشد و نور. ارادتمند- حسین

من نه منم
با سلام به شما دوست گرانمايه با جوابيه خود نشان داديد بيشتر از آنکه خود ادعا مي کنيد به اصول دموکراسي وفاداريد و اين نکته از آمادگي و تلاشتان جهت پاي نهادن در ميدان گفتگو و نقد همراه با جادوي تحمل و مدارا حکايت دارد. حق با شماست ... همه آن هايي که از جرگه اصلاح طلبي اند را نمي توان يک شکل و يک دست دانست و درست هم نيست که همه را با چوب فرصت طلبي و قدرت خواهي راند... اما وقتي قصد داريد به تحليل جريانات و گروه هاي سياسي بپردازيد چاره اي نداريد جز آنکه برايند کلي يک پديده را در نظر آوريد که گاهي فرد به فرد ديدن يک حزب يا گروه سياسي نزديک بيني به همراه مي آورد و تحليل را ناقص مي کند ... باري شکي ندارم که انسان هاي پاک نيت در جمع اصلاح طلبان کم نيستند اما اجازه بدهيد کمي از دوستان خود فاصله بگيريم ... دورتر بياستيم و نگاه کنيم... حال يک جريان سياسي را در کليت آن خواهيم ديد و قضاوت خواهيم کرد... قضاوتي که بيشتر مي تواند شبيه يک قضاوت مستقل باشد شبيه احساس مردم عادي ...من يک آدم نخبه گرا هستم ولي در باب سياست بايد به عقل جمعي بها داد... بياييد کارنامه اين چند ساله را مرور کنيم ... چه بسيار پيش آمد در مقابل فشار هاي اقتدارطلبان که آرمان اصلاح طلبي به آساني فدا شد ((آرمان هاي اصلاح طلبي و نه حتي دموکراسي خواهي)) ... نگوييد پراگماتيسم در بازي قدرت چنين مي طلبد ... زيرا که بسياري از شعار هاي انتخاباتي امروز حزب مشارکت همان مطالبات برحق ديروز بودند که در تحليل هاي سياسي نزديک بينان - اگر نگوييم قدرت طلبان -زياده خواهي انگاشته شدند و حاميان آن به عدم درک شرايط و عدم درک لزوم حرکت گام به گام متهم مي شدند. موارد بسيار است و مجال اندک تنها همين مورد حکم حکومتي اگر در ابتداي مجلس ششم قاطعانه رد مي شد چه بسا امروز اوضاع به گونه اي ديگر بود و ترسم از اين است شعار هاي امروز هم از پس فشار هاي فردا از اينکه هست حداقلي تر شود به بهانه حرکت گام به گام... آنچنان که در مورد آقاي خاتمي ديديم که هر چه مي گذشت رنگ و بوي شعار ها هم عوض مي شد چه رسد به عملکرد ها ... وقت گرانبهايتان تلف شد اما بگذاريد اين را هم بگويم که عدم شرکت در انتخابات و تحريم آن فقط به معني تلاش براي براندازي نيست من خواهان انقلاب نيستم که تاريخ گواهي مي دهد هدف دموکراسي با وسيله خشونت حاصل نمي شود ... اما اصلاحات را هم فقط به معني تغيير ساختار هاي قدرت نمي دانم ... تحريم به قولي شايد همان نافرماني مدني باشد... صد سالي است که خواسته ايم که تجدد و آزادي را از بالا به جامعه تزريق کنيم بياييد يک بار هم جوشش آزادي خواهي را از زير پوست جامعه دنبال کنيم ... به باور من روزي که فرهنگ خرد ورزي -تحمل - مدارا- عدم خشونت- فرد گرايي - کرامت انساني و حقوق بشر در جامعه نهادينه شود جرياني برگشت ناپذير در عرصه سياست و چارچوب هاي قدرت فراهم خواهد کرد تا ديگر نباشند ۵۰ درصد آراي کور و ناآگاهي که صرفا از سر تکليف و به فرموده بالا سري ها در صنوق ريخته شوند... در آن روز ديگر اينکه کانديدايي معاون حقوق بشر برگزيند يا نه اندکي از عطش مردم براي آن کم يا زياد نمي کند اگر از اين زياده گويي ها خسته نشديد با کمال مسرت شما را به ادامه اين گفتگوها دعوت مي کنم ...بدرود
يک نکته: منظورم از عبارت:"تفاوت ما و شما ، تفاوت میان هدف و وسیله است" نه این بود که شما وسیله اید و ما هدف ... خواستم بگویم عملکرد جنبش اصلاح طلبی چنین می نماید که دموکراسی و حقوق بشر را وسیله ای برای بقای نظام می خواهند و اگر این نشد چیزی دیگر و وسیله ای بهتر... و برعکس چونان منی از جرگه هواداران دموکراسی ؛ دموکراسی و حقوق بشر را هدف می دانیم و نه وسیله ای که بتوان بنا به مصلحت کناری نهاد و چوبی دیگر برافراشت و ابزاری دیگر برگرفت. خب اين از آفات وبلاگ نويسي و گزيده گويي در عصر ثانيه هاست که جملات ناقص اند و بد فهميده مي شوند.
و اما اکنون آخرين پاسخ من به مطلب فوق:
باز هم سلام و ممنون از کامنت زیبایتان.
به نکته بسيار مهمی اشاره کرده اید! نوشته اید بسياری از شعارهای امروزين اصلاح طلبان مطالبات دیروزی است که با دست همین اصلاح طلبان، ممهور به مهر زياده طلبی گرديد و آنگاه با استعانت از شعار زيبای سياست گام به گام ،بايکوت گردید. من با اجازه شما از سوی ديگر ولی همنوا با شما به موضوع نگاه خواهم کرد. اگر امروز اصلاح طلبان، همان مطالبات دیروز را شعار کرده اند اما مخالفان جدی شعار های دیروز ، خود سازنده همان شعارهای ابتدایی ، از جنس دوم خردادی شده اند. ديروز اگر همين آقایان در مقابل کلمه اصلاحات یقه می درانیدند که : اصلاحات از اول انقلاب شروع شده اما امروز خود در جای جای بیاناتشان از لغات و مفاهیمی مدد مي گیرند که دیروز شعار من و شما بود. جوانانی که دیروز در قاموس اين سلسله مدار بسته، لاابالی و یک مشت زیاده خواه مفسده جو طلقی می شدند ، امروز بالا نشین و مصدر تصاویر روز آقايان گرديده اند. کم مانده است حضرات علمای حوزه علمیه هم برای مقبوليت از دست رفته ، به فتاوی جدیدی دست يابند که خسارت قبل از دوم خرداد 76 را جبران نمایند. امروز برادر احمدی نژاد که نمونه بارز و تمام نمای رادیکالیسم آن طرفی است از دولت پاسخگو سخن می گوید! و تئوریسین انسداد و سانسور فرهنگی موئتلفه ، که صدا و سيما را از تصاوير بنیانگذاران راستين انقلاب خالی و به جای آن متقلباً آدمهایی نشاند که مردم کمتر می شناختند و برای اولین بار ترقص بانویی را برای تخریب اشخاص مقبول المله به سیمای جمهوری اسلامی وارد ساخت ، کلام از تنفس و صبح اميد را شعار خود ساخته است! و آن دو نفر دیگر هم خود بهتر از من واقفيد! اينها همه و همه نشان از حرکت است! نيست؟ کم است! قبول دارم. به خدا مي توانست بیشتر باشد ولی بالاخره به سویی بود که حداقل فضایی ساخته و پرداخته است که من و شما اندکی آزاد تر با هم مباحثه کنیم. اگر شما با من موافقيد و مي پذیرید که این موارد حرکت به جلو است ، آنوقت کبری بحث به دنبال خواهد آمد! مطلع این کبرا هم اینست که اگر امروز کمی و فقط کمی حق تنفس داریم به مدد قدرت مشروع اما حداقلی است که در حکومت داریم و گرنه چون مابقی گروهای اجتماعی ، صرفاً خودمان بودیم و اطرافيان اندکمان. قبول فرمایید که امروز دم از اصلاحات زدن، هم ظاهری و هم باطنی یک فرهنگ مدنی شده است. و مادامی که شعاری ، قالب فرهنگ به خود گرفت ، آنگاه زمان تعمیق و تثبیت و راهبری است.
موفق باشيد
.

0 نظرات: