تسخیر سفارت آمریکا در منظر شرایط و بیانیه های احزاب اول انقلاب
سیزدهم آبان بیش از آنکه به روز دانش آموز یا هر عنوان دیگری مشهور باشد، برای ایرانیان و سیاسیون جهان یادآور تسخیر سفارت آمریکا است. این رخداد مهم تاریخ انقلاب، در سال 58 و درست نه ماه پس از پیروزی انقلاب، در سالگشت گرامی داشت یاد دانش آموزان و دانشجویانی که در چنین روزی در سال 57 توسط رژیم شاهنشاهی به شهادت رسیده بودند، به وقوع پیوست.اکنون نزدیک به سه دهه از این حادثه می گذرد و نقش آفرینان آن در گذر زمان، راههای متفاوت و متنوعی را پیش گرفته اند. گروهی همچنان بر این حرکت اسرار می ورزند و آنرا بزرگ و مباح می شمارند و برخی خالقان این حرکت انقلابی در نقطه مقابل آن، فرایند وقوع آن را نا مناسب و نوعی تندروی انقلابی خواندند. با این حال اگر چه امروز صرفاً موضوعی تاریخی است که عمدتاً در چالش های هویتی جریانهای مختلف کارکرد یافته است،اما روزگاری طرفداری از آن نماد مبارزه با امپریالیست بود. در این مقاله ی کوتاه، نه از دیدگاه تحلیلی که صرفاً سعی خواهد شد یک نگاه گذرا به شرایط آن زمان از دریچه حوادث و بیانیه ی گروه های حامی انداخته شود. باشد تا با در نظر گرفتن شرایط تاریخی، قضاوت وتحلیل مناسب تری در اذهان جلوه گر شود. بنابراین در نوشته پیش رو نه قصد تایید در کار است و نه هدف تقبیح آن در میان است.
شرایط و مناسبات زمانی تسخیر سفارت آمریکا
همانگونه که ذکر شد در زمان وقوع حادثه ی تسخیر سفارت آمریکا، عمر انقلاب اسلامی حدود نه ماه بود و نگاهی گذرا به روزنامه های آن زمان نشان می دهد که علی رغم پیروزی انقلاب و تشکیل دولت و... به هیچ وجه شرایط مملکت مناسب و آرام نبوده است به گونه ای که:
1- کشور همچنان به دلایل عدیده در هرج و مرج به سر می برد.بسیاری از مردم در یورش به مراکز نظامی، هم نیروهای انتظامی را با تزلزل جدی روبرو کرده بودند و هم بسیاری از غیر نظامیان را واجد اسلحه نموده بودند. اسلحه ها و موادی که تا مدتها پس از انقلاب، قربانیان متعددی را از سرمایه های کشور گرفت.
2- درست به همان دلیل اول شیرازه امور از هم گسیخته بود و با حضور دولت و... کشور همچنان در تب و تاب ناآرامی های خیابانی می سوخت.
3- از آنجا که موج عظیمی از جوانها، در افکار و عقاید متفاوت خود را صاحب انقلاب دانسته و از انرژی متراکمی نیز بر خوردار بودند، عملاً روشهای آرام و استدراجی را بر نتابیده و قایل به اصلاح سریع امور و پاکسازی ادارات و ... از حضور هر مظنون به ضد انقلاب بودند. همین امر باعث شده بود در کنار دولت ( که عنوان موقت نیز داشت و این خود ضعف آنرا تشدید می کرد) دولت های در سایه با سرپرستی جناح های مختلف تشکیل و عملاً دولت موقت را با چالشهای متعدد روبرو سازد . ناگفته نماند که به همین دلیل و دلایلی که در مجال این مقاله نیست، آقای بازرگان به عنوان سرپرست دولت ، تا آن زمان چندین بار استعفای خود را تقدیم رهبری نهضت کرده و مورد موافقت واقع نشده بود.
4- نا امنی مرزهای کشور نظیر: کردستان، خوزستان، سیستان و بلوچستان، ترکمن صحرا و آذربایجان به دلیل حضور موثر تجزیه طلبان در این نواحی . باز نگاهی گذرا به روزنامه های دو قلوی کیهان و اطلاعات در آن زمان، نشان می دهد که سفر های متعدد مردان دولت و رهبری نهضت به این نواحی برای حل معضلات حاصله، نفس قوه ی اجرایی مملکت را به شماره انداخته و عملاً آنرا زمین گیر کرده بود.
5- نبود نیروی نظامی و انتظامی قوی (ارتش و سپاه و...) و وجود بعضی عناصر ناسالم نظامی در برخی از این مراکز، هم به جو نا امنی داخلی می افزود و هم طمع دشمنان بیرونی را افزون می ساخت.( آغاز سرکشی و پرسه زنی نیروهای ارتش عراق در مرزهای جنوب در همین زمان آغاز گردیده است)
6- اگر چه در امتداد حرکت قطار انقلاب، بعدها گروه های سهیم درشکل گیری آن یکا یک کاسته شد، اما در اوایل انقلاب و درست همزمان با تسخیر خانه امپریالیست زخم خورده، گروه ها و احزاب بسیاری وجود داشت که در یک طیف گسترده خود را صاحب انقلاب دانسته و قصد داشتند در ادامه این روند و در تحولات کشور خود را دخیل نمایند. موج بیانیه های صادر شده در روزنامه ها در موضع گیری برای تسخیر سفارت دولت آمریکا در تهران خود بیان واضحی از حضور این احزاب و گروه های سیاسی است.
7- و بالاخره شاه و سفر های این سو و آن سوی وی برای پناهندگی ، شامه ی انتقام جویانه ی تمام گروه های فوق را برای دستگیری و استرداد وی حساس ساخته و عملاً یکی از بزرگترین خواسته های مشترک صاحبان تمامی افکار یاد شده، بازگشت و محاکمه و انتقام از شاه مخلوق بود. همزمان با این کینه ی عمیق، دولت وقت آمریکا درخواست شاه آواره ایران را برای اقامت و درمان پذیرفته و این بغض رو به افزونی انقلابیون را از جانب خانواده پهلوی به سوی دولتمردان آمریکایی می کشاند. با تاریخچه ی استبدادی که در اذهان بسیاری از انقلابیون آن زمان نسبت به دولت آمریکا و مداخلات او وجود داشت، نوک سلاح انقلابیون و توده ی مردم، از روی شاه کنار رفته و عملاً بر روی آمریکا تنظیم گردید. شعار مرگ بر شاه کم رنگ و جای آنرا طنین مرگ بر آمریکا فرا می گیرد.
بیانیه ها و اعلامیه های صادره در حمایت از واقعه ی تسخیر سفارت آمریکا ( آبان ماه 1358)
عوامل فوق و بسیاری دیگر که هم رمز گونه است و هم در بستر زمان هنوز بازگو نشده است، از جمله شرایطی است که می تواند برای هر تحلیل گر منصفی ، اوضاع داخلی و خارجی آن زمان کشورمان ایران را متجلی سازد. شاید بی تجربه گی مسئولین، تقابل دولت با بعضی سران انقلاب و ... نیز از مواردی باشد که برای آوردن در لیست شرایط و موجبات بروز انقلاب دوم، نیاز به مداقه بیشتر داشته باشد.
در هر حال خشم انقلابیون و جهت دهی های موجود در سخنرانی های آن زمان سران مملکت ، تسخیر لانه امپریالیسم آمریکا را رقم زد و فردای آن روز بیانیه های متفاوتی صادر شد که امضا های آن امروز اگر تعجب برانگیز نباشد قابل توجه و تحلیل هست. نگارنده در فرصت کوتاهی که داشت تنها توانست مروری سریع بر روزنامه های اطلاعات و کیهان 12 تا 20 آبان سال 1358 نموده و از میان آن همه شعار و بیانیه ای انقلابی به ذکر موارد زیر بسنده نماید:
الف- انجمن های اسلامی دانشجویان در دانشگاهای کشور و خارج کشور
ب- روحانیون و تشکل های مرتبط
پ- حوزه علمیه قم
د- شخصیت ها و از جمله سخنگویان رسمی : مثلاً دکترابراهیم یزدی در پاسخ خبرنگاری که نظر دولت را در حمایت از حرکت دانشجویان خواستار شده بود گفت: " من فکر می کنم عمل دانشجویان در حمایت از دولت بود" این جمله کوتاه یعنی اینکه آقای یزدی یا قصد داشته است از پاسخ شفاف بگریزد ( که صد البته با مرور دقیق مصاحبه مطبوعاتی اش کمتر چنین امری مستفاد می شود) و یا خود مدعی جریات بخشی به این حرکت بوده است. یعنی دولت موقت خود یکی از بانیان بروز واقعه ی تسخیر سفارت آمریکا قلمداد شده است.
ت- جبهه ی ملی ایران
ث- جامعه روحانیت مبارز
ج- حزب توده ایران
چ- حزب ملت ایران: این حزب دربیانیه ای که در روزنامه ی اطلاعات 16 آبان همان سال به چاپ رسید آورده است:" اشغال سفارت، حرکت انقلابی ملت و ناتوانی دولت است.برد سیاسی این اقدام شجاعانه مورد تایید ملت ایران است و اکنون باید دید آیا با اقدامات سنجیده و بین المللی و به کار بردن دیپلماسی ملی ، دولت می تواند رسالت خود را در هم آهنگی با انقلاب آشکار کند.!"
ح- کانون نویسندگان ایران: اطلاعیه کانون نویسندگان ایران نیز در بخشی چنین مرقوم کرده است:" کانون به روح ضد امپریالیستی مبارزه مقدس شما( دانشجویان تسخیرکننده) درود می فرستد و آرزو می کند که میهن ما در پرتو همبستگی همه ی نیروهای مترقی و ضد امپریالیست از سلطه ی جهانخواران بین المللی رهایی یابد. این اعلامیه را آقایان شاملو،دکتر اسماعیل خویی، دکترباقر پرهام و دکتر غلامحسین ساعدی امضا کرده اند.
خ- مجاهدین خلق ایران: این گروه نیز ضمن انتشار بیانیه ی مفصلی خطاب به امام نوشته اند:
" پدر گرامیمان! اکنون که انقلاب رهایی بخش اسلامی و ضد امپریالیستی در مسیر حقیقی مردمی خود مجدداً اوج گرفته و......... به انتظار فرمان قاطع شما در ریشه کنی همه ی بنیاد های امپریالیستس و صهیونیستی هستیم."
د- نهضت آزادی : در روزنامه اطلاعات بیستم آبان ماه 1358 با تیتر درشت می خوانید: نهضت آزادی خواستار قطع رابطه با آمریکا شد. و در ذیل خبر، این گروه نیز ضمن حمایت از تسخیر سفارتخانه آمریکا، آورده است: " شورای انقلاب با توجه به امکانات موجود می توتند و باید هر چه زودتر بهترین راه را در رابطه با اشغال سفارت آمریکا و خصوصاً پیروی از رهنمودهای امام تعیین کند و به این قطع رابطه که عملاً توسط امام و امت اعلام شده جنبه رسمی و دیپلماتیک ببخشد.
ذ- حضور سید احمد خمینی در بین دانشجویان و حمایت همه جانبه امام خمینی نیز به عنوان سکاندار نهضت نباید از توجه دور شود.
بی شک می بایست در مجالی دیگر، صاحبان قلم و تحقیق سیر اوج و نزول بیانیه ها را در بستر زمان برای مشتاقان درک حوادث تاریخی بازگو کرده و از این منظر به دلایل عمده تبدیل محبوبیت آن حرکت تاریخی به محکومیت و...نزد بعضی از حامیان تسخیر سفارت آمریکا بپردازند. شاید صدور اعلامیه های مکرر و متعدد دانشجویان پیرو خط امام و بدنبال آن افشاگری های جسته و گریخته مستخرجه از بعضی اسناد سفارت آمریکا، خط سیر این رخداد قابل توجه انقلاب اسلامی ایران را در بستر زمان دچار تحول نموده است.
در پایان بار دیگر بر خود واجب می دانم این نکته مهم را یادآور شوم که در بیان مطلب پیش رو به هیچ وجه قصد ورود به ماهیت حرکت تسخیر سفارت آمریکا در کار نبوده و صرفاً بیان شرایط تاریخی آن زمان هدف نگارنه بوده است. باشد تا با در نظر گرفتن شرایط و مقتضیات تاریخی، با وسعت دید بهتری نسبت به این رخداد اواخر دهه ی پنجاه تاریخ معاصرایران قضاوت گردد.
سیزدهم آبان بیش از آنکه به روز دانش آموز یا هر عنوان دیگری مشهور باشد، برای ایرانیان و سیاسیون جهان یادآور تسخیر سفارت آمریکا است. این رخداد مهم تاریخ انقلاب، در سال 58 و درست نه ماه پس از پیروزی انقلاب، در سالگشت گرامی داشت یاد دانش آموزان و دانشجویانی که در چنین روزی در سال 57 توسط رژیم شاهنشاهی به شهادت رسیده بودند، به وقوع پیوست.اکنون نزدیک به سه دهه از این حادثه می گذرد و نقش آفرینان آن در گذر زمان، راههای متفاوت و متنوعی را پیش گرفته اند. گروهی همچنان بر این حرکت اسرار می ورزند و آنرا بزرگ و مباح می شمارند و برخی خالقان این حرکت انقلابی در نقطه مقابل آن، فرایند وقوع آن را نا مناسب و نوعی تندروی انقلابی خواندند. با این حال اگر چه امروز صرفاً موضوعی تاریخی است که عمدتاً در چالش های هویتی جریانهای مختلف کارکرد یافته است،اما روزگاری طرفداری از آن نماد مبارزه با امپریالیست بود. در این مقاله ی کوتاه، نه از دیدگاه تحلیلی که صرفاً سعی خواهد شد یک نگاه گذرا به شرایط آن زمان از دریچه حوادث و بیانیه ی گروه های حامی انداخته شود. باشد تا با در نظر گرفتن شرایط تاریخی، قضاوت وتحلیل مناسب تری در اذهان جلوه گر شود. بنابراین در نوشته پیش رو نه قصد تایید در کار است و نه هدف تقبیح آن در میان است.
شرایط و مناسبات زمانی تسخیر سفارت آمریکا
همانگونه که ذکر شد در زمان وقوع حادثه ی تسخیر سفارت آمریکا، عمر انقلاب اسلامی حدود نه ماه بود و نگاهی گذرا به روزنامه های آن زمان نشان می دهد که علی رغم پیروزی انقلاب و تشکیل دولت و... به هیچ وجه شرایط مملکت مناسب و آرام نبوده است به گونه ای که:
1- کشور همچنان به دلایل عدیده در هرج و مرج به سر می برد.بسیاری از مردم در یورش به مراکز نظامی، هم نیروهای انتظامی را با تزلزل جدی روبرو کرده بودند و هم بسیاری از غیر نظامیان را واجد اسلحه نموده بودند. اسلحه ها و موادی که تا مدتها پس از انقلاب، قربانیان متعددی را از سرمایه های کشور گرفت.
2- درست به همان دلیل اول شیرازه امور از هم گسیخته بود و با حضور دولت و... کشور همچنان در تب و تاب ناآرامی های خیابانی می سوخت.
3- از آنجا که موج عظیمی از جوانها، در افکار و عقاید متفاوت خود را صاحب انقلاب دانسته و از انرژی متراکمی نیز بر خوردار بودند، عملاً روشهای آرام و استدراجی را بر نتابیده و قایل به اصلاح سریع امور و پاکسازی ادارات و ... از حضور هر مظنون به ضد انقلاب بودند. همین امر باعث شده بود در کنار دولت ( که عنوان موقت نیز داشت و این خود ضعف آنرا تشدید می کرد) دولت های در سایه با سرپرستی جناح های مختلف تشکیل و عملاً دولت موقت را با چالشهای متعدد روبرو سازد . ناگفته نماند که به همین دلیل و دلایلی که در مجال این مقاله نیست، آقای بازرگان به عنوان سرپرست دولت ، تا آن زمان چندین بار استعفای خود را تقدیم رهبری نهضت کرده و مورد موافقت واقع نشده بود.
4- نا امنی مرزهای کشور نظیر: کردستان، خوزستان، سیستان و بلوچستان، ترکمن صحرا و آذربایجان به دلیل حضور موثر تجزیه طلبان در این نواحی . باز نگاهی گذرا به روزنامه های دو قلوی کیهان و اطلاعات در آن زمان، نشان می دهد که سفر های متعدد مردان دولت و رهبری نهضت به این نواحی برای حل معضلات حاصله، نفس قوه ی اجرایی مملکت را به شماره انداخته و عملاً آنرا زمین گیر کرده بود.
5- نبود نیروی نظامی و انتظامی قوی (ارتش و سپاه و...) و وجود بعضی عناصر ناسالم نظامی در برخی از این مراکز، هم به جو نا امنی داخلی می افزود و هم طمع دشمنان بیرونی را افزون می ساخت.( آغاز سرکشی و پرسه زنی نیروهای ارتش عراق در مرزهای جنوب در همین زمان آغاز گردیده است)
6- اگر چه در امتداد حرکت قطار انقلاب، بعدها گروه های سهیم درشکل گیری آن یکا یک کاسته شد، اما در اوایل انقلاب و درست همزمان با تسخیر خانه امپریالیست زخم خورده، گروه ها و احزاب بسیاری وجود داشت که در یک طیف گسترده خود را صاحب انقلاب دانسته و قصد داشتند در ادامه این روند و در تحولات کشور خود را دخیل نمایند. موج بیانیه های صادر شده در روزنامه ها در موضع گیری برای تسخیر سفارت دولت آمریکا در تهران خود بیان واضحی از حضور این احزاب و گروه های سیاسی است.
7- و بالاخره شاه و سفر های این سو و آن سوی وی برای پناهندگی ، شامه ی انتقام جویانه ی تمام گروه های فوق را برای دستگیری و استرداد وی حساس ساخته و عملاً یکی از بزرگترین خواسته های مشترک صاحبان تمامی افکار یاد شده، بازگشت و محاکمه و انتقام از شاه مخلوق بود. همزمان با این کینه ی عمیق، دولت وقت آمریکا درخواست شاه آواره ایران را برای اقامت و درمان پذیرفته و این بغض رو به افزونی انقلابیون را از جانب خانواده پهلوی به سوی دولتمردان آمریکایی می کشاند. با تاریخچه ی استبدادی که در اذهان بسیاری از انقلابیون آن زمان نسبت به دولت آمریکا و مداخلات او وجود داشت، نوک سلاح انقلابیون و توده ی مردم، از روی شاه کنار رفته و عملاً بر روی آمریکا تنظیم گردید. شعار مرگ بر شاه کم رنگ و جای آنرا طنین مرگ بر آمریکا فرا می گیرد.
بیانیه ها و اعلامیه های صادره در حمایت از واقعه ی تسخیر سفارت آمریکا ( آبان ماه 1358)
عوامل فوق و بسیاری دیگر که هم رمز گونه است و هم در بستر زمان هنوز بازگو نشده است، از جمله شرایطی است که می تواند برای هر تحلیل گر منصفی ، اوضاع داخلی و خارجی آن زمان کشورمان ایران را متجلی سازد. شاید بی تجربه گی مسئولین، تقابل دولت با بعضی سران انقلاب و ... نیز از مواردی باشد که برای آوردن در لیست شرایط و موجبات بروز انقلاب دوم، نیاز به مداقه بیشتر داشته باشد.
در هر حال خشم انقلابیون و جهت دهی های موجود در سخنرانی های آن زمان سران مملکت ، تسخیر لانه امپریالیسم آمریکا را رقم زد و فردای آن روز بیانیه های متفاوتی صادر شد که امضا های آن امروز اگر تعجب برانگیز نباشد قابل توجه و تحلیل هست. نگارنده در فرصت کوتاهی که داشت تنها توانست مروری سریع بر روزنامه های اطلاعات و کیهان 12 تا 20 آبان سال 1358 نموده و از میان آن همه شعار و بیانیه ای انقلابی به ذکر موارد زیر بسنده نماید:
الف- انجمن های اسلامی دانشجویان در دانشگاهای کشور و خارج کشور
ب- روحانیون و تشکل های مرتبط
پ- حوزه علمیه قم
د- شخصیت ها و از جمله سخنگویان رسمی : مثلاً دکترابراهیم یزدی در پاسخ خبرنگاری که نظر دولت را در حمایت از حرکت دانشجویان خواستار شده بود گفت: " من فکر می کنم عمل دانشجویان در حمایت از دولت بود" این جمله کوتاه یعنی اینکه آقای یزدی یا قصد داشته است از پاسخ شفاف بگریزد ( که صد البته با مرور دقیق مصاحبه مطبوعاتی اش کمتر چنین امری مستفاد می شود) و یا خود مدعی جریات بخشی به این حرکت بوده است. یعنی دولت موقت خود یکی از بانیان بروز واقعه ی تسخیر سفارت آمریکا قلمداد شده است.
ت- جبهه ی ملی ایران
ث- جامعه روحانیت مبارز
ج- حزب توده ایران
چ- حزب ملت ایران: این حزب دربیانیه ای که در روزنامه ی اطلاعات 16 آبان همان سال به چاپ رسید آورده است:" اشغال سفارت، حرکت انقلابی ملت و ناتوانی دولت است.برد سیاسی این اقدام شجاعانه مورد تایید ملت ایران است و اکنون باید دید آیا با اقدامات سنجیده و بین المللی و به کار بردن دیپلماسی ملی ، دولت می تواند رسالت خود را در هم آهنگی با انقلاب آشکار کند.!"
ح- کانون نویسندگان ایران: اطلاعیه کانون نویسندگان ایران نیز در بخشی چنین مرقوم کرده است:" کانون به روح ضد امپریالیستی مبارزه مقدس شما( دانشجویان تسخیرکننده) درود می فرستد و آرزو می کند که میهن ما در پرتو همبستگی همه ی نیروهای مترقی و ضد امپریالیست از سلطه ی جهانخواران بین المللی رهایی یابد. این اعلامیه را آقایان شاملو،دکتر اسماعیل خویی، دکترباقر پرهام و دکتر غلامحسین ساعدی امضا کرده اند.
خ- مجاهدین خلق ایران: این گروه نیز ضمن انتشار بیانیه ی مفصلی خطاب به امام نوشته اند:
" پدر گرامیمان! اکنون که انقلاب رهایی بخش اسلامی و ضد امپریالیستی در مسیر حقیقی مردمی خود مجدداً اوج گرفته و......... به انتظار فرمان قاطع شما در ریشه کنی همه ی بنیاد های امپریالیستس و صهیونیستی هستیم."
د- نهضت آزادی : در روزنامه اطلاعات بیستم آبان ماه 1358 با تیتر درشت می خوانید: نهضت آزادی خواستار قطع رابطه با آمریکا شد. و در ذیل خبر، این گروه نیز ضمن حمایت از تسخیر سفارتخانه آمریکا، آورده است: " شورای انقلاب با توجه به امکانات موجود می توتند و باید هر چه زودتر بهترین راه را در رابطه با اشغال سفارت آمریکا و خصوصاً پیروی از رهنمودهای امام تعیین کند و به این قطع رابطه که عملاً توسط امام و امت اعلام شده جنبه رسمی و دیپلماتیک ببخشد.
ذ- حضور سید احمد خمینی در بین دانشجویان و حمایت همه جانبه امام خمینی نیز به عنوان سکاندار نهضت نباید از توجه دور شود.
بی شک می بایست در مجالی دیگر، صاحبان قلم و تحقیق سیر اوج و نزول بیانیه ها را در بستر زمان برای مشتاقان درک حوادث تاریخی بازگو کرده و از این منظر به دلایل عمده تبدیل محبوبیت آن حرکت تاریخی به محکومیت و...نزد بعضی از حامیان تسخیر سفارت آمریکا بپردازند. شاید صدور اعلامیه های مکرر و متعدد دانشجویان پیرو خط امام و بدنبال آن افشاگری های جسته و گریخته مستخرجه از بعضی اسناد سفارت آمریکا، خط سیر این رخداد قابل توجه انقلاب اسلامی ایران را در بستر زمان دچار تحول نموده است.
در پایان بار دیگر بر خود واجب می دانم این نکته مهم را یادآور شوم که در بیان مطلب پیش رو به هیچ وجه قصد ورود به ماهیت حرکت تسخیر سفارت آمریکا در کار نبوده و صرفاً بیان شرایط تاریخی آن زمان هدف نگارنه بوده است. باشد تا با در نظر گرفتن شرایط و مقتضیات تاریخی، با وسعت دید بهتری نسبت به این رخداد اواخر دهه ی پنجاه تاریخ معاصرایران قضاوت گردد.
0 نظرات:
ارسال یک نظر