۱۳۸۴ مرداد ۲, یکشنبه

قضاوت فرماييد!
به نظر من يك رييس جمهوردر ايران مـي بايست چهار گزينه حمايتي داشته باشد تا بتواند برنامه هاي خود را پيش ببرد و به قولهايش
وفا كند:
اول: قدرت سياسي
در نيم جمهوري ايران زمين، قدرت سياسي به موارد زير اطلاق مي شود:
الف- مجلس شوراي اسلامي: اكثريت نمايندگان مجلس در صورتي كه موافق نظرات رييس جمهور باشند، همواره راه نو پيش پايش مي گذارند و چوب از چرخهاي مجريه به در مي كنند.
ب- نهاد رهبري: و اين گزينه تنها شامل شخص رهبر نمي شود كه نهاد آن را در بر خواهد داشت.ريس جمهوري كه فاقد همراهي و هم دلي اين نهاد باشد در عمل با معضلات پيدا و پنهان بسياري روبرو خواهد شد.
ج- دول خارجي: امروز جهان به دهكده اي ماند كه روابط حسنه با هر دولتي بيشتر منفعت دارد تا مضرت و كيست كه اين نداند. يك ريس جمهور با مقبوليت بين المللي از نظر عملي پر توان تر خواهد بود تا ريس جمهوري كه وجهه مثبت بين المللي ندارد.
د- مردم: ريس جمهوري كه حايز اكثريت آراي مردمي شود به مراتب در اجراي برنامه هاي خود موفق تر خواهد بود تا فردي كه نتوانسته باشد نظر اكثريت را به خود معطوف سازد.
دوم:قدرت نظامي
منظور از قدرت نظامي را همگان دانند پس زود از آن مي گذرم. بدون همراهي قواي نظامي با رييس جمهور، وي همواره با تهديد خروج از يك دموكراسي پايدار مواجه خواهد بود. مگر آنكه قواي نظامي در يد قدرت كسي باشد كه حامي معلوم او باشد. در اين صورت وي با اقبال بهتري روبرو خواهد بود.
سوم: قدرت انتظامي
نظم جامعه ، از اساسي ترين اركان يك حكومت محسوب مي شود. نظم بخشي معطوف به برخورد انقباظي با حاميان رييس جمهور و رافت با تحديد كنندگان وي ، بي شك رييس قوه مجريه را محكوم به مصلحت انديشي و تسليم در مقابل سر نيزه خواهد كرد.
چهارم : قدرت قضايي
رييس جمهور در مقابل قوه قضاييه مي بايست همواره احساس امنيت و نشاط كند. چرا كه اين قوه مي تواند در مقابل قانون گريزي و فرار از نظم مدني به ياري او شتافته و حتي پاكي و خلوص قوه ي مجريه را براي رييس آن به ارمغان آورد.حال اگر قوه قضاييه برنامه هاي رييس قوه ي مجريه را بپذيرد مي تواند در همان راستا يد توانمند و نيرو ساز رييس جمهور باشد.
البته قدرتهاي ديگري هم در ايران هست كه مي تواند در برنامه هاي رييس جمهور خلل وارد كرده و يا آن را تقويت نمايد. نظير حوزه هاي علميه ، نخبگان و دانشگاهيان و احزاب و... كه آنها را هم نبايد ناديده گرفت.
حال لب كلام:
دولت دو دوره اي آقاي خاتمي رو به پايان است.اگر دوره اول و دوم دولتش را با معيار هاي فوق مقايسه كنيم مجموع معادله عملكردي وي به دست خواهد آمد.
سوال اول: آيا خاتمي از حد اكثر قدرت برخوردار بود يا حد اقل؟
سوال دوم: با آن قدرتي كه ارزيابي مي كنيد عملكردش را نسبت به دوران قبل از او چگونه امتياز دهي مي كنيد؟
سوال آخر: قدرت رييس جمهور منتخب را نيز نمره گذاري كنيد. با عنايت به امتياز مكتسبه چا انتظاري از دولت منتخب مي رود؟
كمترين انتظار من آنست كه به انچه خاتمي در هشت سال رسيد، احمدي نژاد در دو سال برسد.بيراه مي گويم؟

0 نظرات: