برود میخ آهنین در سنگ
هفته گذشته، اتفاقات جالبی در خیمه ی هواداران دولت جدید رخ داد که به نظر بنده بسیار جالب توجه و در برخی موارد تعجب انگیز بود.اول: مصاحبه آقای سلیمی نمین، سردبير سابق كيهان هوائی و مدير دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران در ارتباط با بيانيه اخير و جنجالی انصار حزبالله مبنی بر آغاز دوران جديد مسئوليتهای اين گروه اولین نکته ای بود که توجه مرا به خود جلب نمود. وی در این نقادی بی پروا، ضمن آنکه از تعرض شفاف به اصلاح طلبان بهره جسته است، تاریخ مصرف انصار حزب الله را تمام شده اعلام کرده و گفته است:
«كارنامه گذشته نيروهای انصار حزبالله، مؤيد اين واقعيت است كه در گذشته از وجود آنها برای ايجاد بحرانهای سياسی در كشور بهره گرفته شده است، قطعا اگر اين نيروها به تجارب گذشته عنايت كنند، نبايد چنين تصوری داشته باشند كه اكنون فضا مجددا برای آنها فراهم شده است.»
و یا در بخش دیگری می گويد:
«نيروهای انصار حزبالله در عرصه مسائل سياسی از قدرت و تدبير بسيار كمی برخوردارند و عمدتا به دليل عدم توانمندی در عرصه فرهنگ، با مسائل، احساسی برخورد ميكنند.»
آقای سلیمی در پایان با اشاره به خاطرات تلخ سالهای اولیه دولت اصلاحات و حتی دوران مجلس چهارم و پنجم می افزاید:
«ما خاطرات تقابل دو جريان تندرو و افراطی در كوی دانشگاه تهران را فراموش نكردهايم، اين موضوع حيثيت نظام را برای مدت طولانی واقعا مخدوش كرد و اين نشانگر ضعف اين جريانات و بيانگر امكان بازی خوردن اين جريانات است،اگر مجددا وارد عرصه سياسی مسائل حاد شوند همين مسائل تكرار خواهد شد.»
دوم: پاسخ گروهک انصار به آقای سلیمی نمین از جهاتی جالب تر بود. در این پاسخ نیز نکات خاصی وجود دارد که خودبخود آدمی را به این مهم رهنمون می کند که به آقای خاتمی به بانگ بلند بگوید: احسنت. گروهی که در همان روزهای نخستین اقتدارشان و با حمایت بعضی صاحبان قدرت اقدام به حرکات خشن و حتی کتک زدن وزیران خاتمی می کردند، امروز پس از 8 سال از « فراهم كردن فضاى سالم نقد عقلانى و گفت وگوى رودررو و مستقيم » سخن به میان آورده اند. گروهک ناجوانمردی که با حرکات خشونت بارش، باعث شد دفاع مظلومانه هزاران جانباز و شهید در پیشگاه ملت ایران و خصوصاً نسل سوم و درست پس از گذشت تنها ده سال از جنگ، خار و خفیف و ... آید، امروز کلام پاک و مقدس « گفت وگو و مناظره مستقيم » را در ادبیات خود به کار می برند. به بخشی از این پاسخ توجه فر مایید:
«به اعتقاد ما شايد يكى از علل عمده روى كارآمدن دولت مدعى اصلاحات در هشت سال گذشته تنگ نظرى ها و انحصارطلبى هاى بى شمار افراد و جرياناتى بود كه عرصه را بر مردم تنگ و تاريك كرده و زمينه شعارهاى آزادى بيان و توسعه سياسى و زنده باد مخالف من و غيره را فراهم كردند. همان تئورى شكست خورده اى كه متاسفانه اين برادر محترم با گفتار اخير خود در اين مصاحبه مجدداً قصد آزمودن آن را دارد.»
راستی که از این نمونه گفتار که توسط منادیان « حیدر حیدر» و بانیان رعب و وحشت بر پهنه ی کاغذ می لغزد، خنده آید خلق را. به آخرین بخش این جوابیه با دقت نظر افکنید و قضاوت کنید آقای خاتمی چه رفرمی ایجاد کرده است:
«نكته اخير آن كه توصيه مى كنيم خبرگزارى فارس و آقاى سليمى به جاى برخورد تخريبى و ترور فكرى ايده هايى كه گمان مخالفت با آن را دارند در فراهم كردن فضاى سالم نقد عقلانى و گفت وگوى رودررو و مستقيم اهتمام كنند و مجموعه انصار حزب الله نيز به سهم خود مشخصاً پيرامون بيانيه صادره اخير خواستار گفت وگو و مناظره مستقيم در هر مكان و زمان جهت قضاوت و داورى افكار عمومى مى باشد.
دوستان عزیزم! من همیشه پیرو این نظریه بوده ام که اگر می خواهیم بیرق اصلاحات پابرجا بماند باید همواره از خودمان آغاز کنیم. به جای آنکه سر مردم را با تئوریهای متعدد درد آوریم، خود را اصلاح کنیم. شاید بسیاری از مدیران ارشد، میانی و پایینی دولت آقای خاتمی کاری کردند که نخوت و غرورشان مردم را رودرروی اصلاحات قرار دهد اما باور نمایید، برای اولین بار هفته گذشته از عملکرد دولت اصلاحات خوشحال شدم. این یک تحول است. نمی گویم تمام خواسته ی ما این بوده است اما، انگار اتفاقی افتاده است. پس به فال نیک بگیرید و امیدوار باشید. امید داشته باشید که: برود میخ آهنین در سنگ. آری به سبک سنتی فرو کردن میخ در سنگ به ضربت اول و دوم با شکست مواجه خواهد شد لیکن به روشهای مدرن حتی چوب را هم می شود در سنگ وارد کرد.
آن سوی انقلاب
۴ سال قبل
0 نظرات:
ارسال یک نظر