شايد چهار سال باشد جمعيت خادمی که خود نیز در معرض مخاطرات زيادی هستند مدام اعلام می کنند که حقوقشان هم شان کار و حرفه آنها نیست اما اقدام موثری صورت نمی گیرد . اينکه توجهی به خواسته ی بر حق اين شغل شریف نشود عواقب سياسی و اجتماعي کلانی دارد که از همه آنها گذشته و فقط به چند مورد کوتاه اشاره مي کنم.
1- يکی از معضلات اساسي که بخش بهداشت و درمان کشور با آن مواجه است ، پديده ناميمون " زير ميزی " است. زير ميزی يعنی بر قراري رابطه پولي بيمار و پزشک سوای چرخه قانوني و متداول تعريف شده آن.در حال حاضر تعدادی از پزشکان متخصص مبالغ قابل توجهي از بيماران خود دريافت مي کنند اين در حالي است که نه مالياتي مي پردازند و نه جايي درج مي گردد. در تهران کلانترين دريافتها و در شهر های دیگر به فراخور برخورد اجتماع ، مواجب غير قانوني دريافت مي شود. بعضي از پزشکان متشرع هم که به قول معروف سرشان در کتاب و قرآن است برای پاک کردن اين رزق ، جامه تشرع به آن پوشانده و از علماي اعلام قم مجوز شرعي در يافت داشته اند. در ريشه يابي اين بدعت نا صواب در پيکره پزشکی مملکت محمدی ، به زماني ميرسيم که پزشکان احساس کردند دريافت حقوقشان در مقابل وقتي که مي گذارند و اعمالي که انجام مي دهند و خطری که به جان مي خرند ناچِيز است.پس اول اعتراض کردند و تومار نگاشتند و سخن ها گفتند و مقالات نوشتند اما آنچه به جايي نرسيد فرياد بود.از طرفی به دليل اشکالات فرهنگي جامعه ايرانی ، ملت به پزشک به عنوان يک فرد متمول مي نگریستند و بي نوا پزشک هيچ جا روی چانه زنی و.. نداشت و چه بسا اوقاتی هم مجبور بود انعام شاگرد فروشندگان محترم را هم بدهد. اين نارسايي تا آنجا پيش رفت که دريافتی یک پزشک متخصص ( مثلا متخصص اطفال ) از يک کارمند با رسته خدمه کمتر شد. موسم عيد هم که مي رسيد اين آقاي دکتر بود که به يک رسم ديرين مي بايست به آقا يا خانم خدمه عيدی مي داد. بله عزيزان من اين شد که " پزشک زير ميز گير نخستين " به فکر گرفتن زير ميزی افتاد و بلايي بر پیکره بهداشت و درمان مملکت نازل شد که آینده بوی تعفنش مشام خلايق را خواهد آزرد و معجزه اي جز تسونامی آنرا حل نخواهد کرد. ناگفته نماند که از این کشف فقط تخصص هايي بهره مند شدند که به نوعي با اعمال جراحی ارتباط داشتند. ( خدا قسمت هيچ يک از شما نکند ).
2- خوشبختانه تا مدتي قبل تر، که جامعه پرستاری هم فکر مي کرد گوش شنوايي وجود دارد، اعتراضات خود را به همان روش پزشک نخستين به پرده گوش مسئولين رسانید و چون دستهايش خالي ماند به فکر بکری فرو رفت که آن فکر بکر به مراتب از فکر بکر پزشک نخستین هولناکتر است که در شماره بعد به آن خواهم پرداخت.
0 نظرات:
ارسال یک نظر