۱۳۸۸ تیر ۱۱, پنجشنبه

علی علیه السلام را که می شناسد در این کشور؟
شما؟
من؟
ایشان؟
آهان! ایشان؟
- ببخشید حاج آقا! میگن شما حضرت علی را می شناسید؟
می گویند بدن همسر محبوبش را شب غسل داد و شب کفن کرد و همان شب هم، نازنینش را درون لحد گذاشت و بیرون نیامد از قبر تا کفن عزیزش از اشک مظلوم وارش خیس شد؟
فردا که فهمیدند زهرا عروج کرده، خواستند قبر بشکافند و زهرا را آن طور که لایق دختر پیامبرشان بود تشیع و تدفین کنند!
علی آرام، علی که سکوت اختیار کرده بود، برخواست، ردای جنگ بر تن کرد و بر مزار گل محمدی اش، ایستاد و گفت:
دست بر این خاک بگذارید، یک نفر زنده نخواهد ماند. و آنان که این رویه علی را می شناختند، آب در گلوهایشان خشکید و معترف شدند که علی دوباره خیبری شده و توان هیچکس نیست ایستادگی!
فرار کردند!
-حاج آقا! بعد می گن همین علی با این ابهت! با این عظمت! 23 سال خانه نشست و دم فرو بست و حتی گاهی به خلفا کمک می کرد!
که مباد اصل دین برود. قدرت طلب نبود! همین نشان می دهد! نه؟
- حاج آقا! ببخشید! علی و فرزندانش چرا این گونه بودند و ما نیستیم؟
حتی می گویند قبل از مرگش، آنقدر برای قاتل سنگدل خود گریست که خلایق را شگفت زده کرد! عجب منشی! نه حاج آقا؟
----------------------------------------------------------
سعید، جانبازی که بدون عصا و کمک نمی تواند ایستادن!
و بدون یار نمی تواند اقامه نماز کردن!
و بدون یاوری نمی تواند خوردن و آشامیدن!
و تنها نمی تواند نشستن و برخواستن،
امروز بیستمین روزی است که می گرید و ناله می زند و هیچ کس نیست نم اشک های صورتش را با دستمال مهربانی خشک کند!
اگر مهر عالمی هم برایش به ارمغان برده باشند در گوشه انفرادی، پزشکش دارد فریاد می زند که سعید به کمک نیاز دارد.
برادر! می شه به اندازه کارمندان سفارت انگلیس، گوشه چشمی هم به بچه های انقلاب بکنید؟
--------------------------------------------------------
خدایا، در ماه رجب، که مهربانترین ماه های توست برای بندگانت،
از تو می خواهم رافت اسلامی را در دل حاکمان این دیار مملو گردانی
تا با همنوعان خود کمی مهربان تر باشند.
آمین

0 نظرات: