۱۳۸۶ آذر ۲۲, پنجشنبه

سروشی برای قبیله سرطانی ها




متاسفانه امروزه با موج پیشرفت بیماریهایی که به نوعی به واژه سرطان ختم می شود مواجهیم. اگر تا دیروز در یک شهر یا روستا بیماری یافت می شد که مبتلا به سرطان شده و باعث نگرانی اهالی می شد اما امروز دیگر این بیماری آنچنان بسط و توسعه یافته که غلظت افسردگی ناشی از عوارض آن اکثر خانواده ها را درگیر خود ساخته است. اینکه علت و مسبب چنین پراکنندگی ،کدامین فاکتور محیطی یا ژنتیکی هست هنوز چندان مکشوف نگردیده است اما به وضوح بر جامعه تاثیر گذاشته و موجبات نگرانی آنها را فراهم ساخته است. نظام خانوار جهانی یا افسرده و نالان از آسیب های وارده ی این بیماری لاعلاج است و یا نگران گرفتار شدن خود یا یکی از عزیزان نزدیک به امواج این بیمار ی مهلک است.


در این میان مطالعه ی زندگی فرد یا افرادی که به نوعی با این بیماری دست و پنجه نرم کرده و تسلیم شده یا بر آن فائق آمده اند نه تنها خالی از لطف نیست بلکه برای هر کسی به ویژه برای آنها که در شرف درگیر شدن با سرطان هستند، بسیار مفید و اثر بخش است. بسیاری از مبتلایان به سرطان با تکیه بر انرژی فردی که چون آنها مبتلا شده و در هم آوردی با سرطان نجات یافته است، از بالین بیماری بیرون جسته و امروز از موثر ترین افراد جامعه شده اند. نجات یافتگان، همچون ماده ای که با دقیق ترین تکنولوژی ها پالایش و خالص گردیده باشد، از میان انسان های هم عصر خویش پالایش شده و با صداقت و صفای زاید الوصفی در خدمت هم نوعان خویش قرار می گیرند و بسیاری هم عمر خود را در حالی به انتها می رسانند که معنی و مفهوم تام و تمام عشق و زندگی را با تمام وجود درک کرده اند و کمترین گله ای از ناملایماتی که آنها را در نوردیده نداشته اند. اینان چون سروشی آسمانی بر عرصه ی خاک تکیه داده و هر پذیرنده ای که به کمکشان نیاز داشته باشد را با آغوش باز به خیمه ی پر انرژی خویش دعوت می کنند. و جالب است بدانیم که بخش قابل توجهی از مبتلایان جدیدی که با نجات یافتگان معاشرت می کنند خود نجات یافته می شوند.


امشب اما در بیمارستانی که کشیک می دهم با یکی ازاین معجون های آسمانی آشنا شدم. دوستان خوبم نوید و حسین مسبب این نشست می شوند. مدتهاست منتطر دیدنش بودم. حمید رضا بوالحسنی، یک نجات یافته در عصر ماست. با انرژی تمام سخن می گوید و بر پیکر ما گرمی حیات می بخشد. از بین کلام سبز و لطیفش درمی یابم که از هنگام پیروزی اش بر سرطان تا این لحظه چند نفر ، به قافله نجات یافتگان اضافه کرده است. او خود این انرژی را از "لانس آرمسترانگ" به خوبی دریافت کرده است. و به شکرانه این عافیت کتاب وی را ترجمه و امروز در دسترس بیماران و خانواده هایی قرار داده که در حال مبارزه با سرطان هستند. بر روی جلد کتاب، حمید بوالحسنی با گرمی تمام نوشته است:


سرطان بهترین رویداد زندگی من



وقتی حرف هایش را می زند، اشک در چشمان هر چهار نفرمان حلقه شده است و اگر رخصت دهی فورانش دور از انتظار نخواهد بود.


بزرگترین حادثه ای که خدا در همه کتب مذهبی عالم به آن اشاره دارد، زنده کردن مجدد انسانها در روز قیامت است . از سوی دیگر انسانها اگر عمری تلاش می کنند، تمام هم و غمشان حیات و زندگی است.حال بوالحسنی عزیز از مرگ رهایی یافته است پس زندگیی که عمری باید می دوید تمام شده است و این حیات جدید، یک موهبت است. حال او مشغول به تزریق همین انرژی به دیگرانی است که در پایان راهند. چند نفری هم خوشبختانه از گرمای گفتارش منتفع شده و به جمع نجات یافتگان پیوسته اند.


ای کاش تمام کسانی که با بیماری سرطان درگیر هستند امکان مصاحبت با او یا کتاب ترجمه شده اش را داشتند. آنوقت به جرات می توان گفت که نجات یافتگان بیشتر می شدند.


0 نظرات: