۱۳۸۷ اردیبهشت ۵, پنجشنبه

منگول هم يک انسان است، با حقوق انساني*

چاپ مقاله زير در نشريه سلامت که کار نگارش آن را حدوداً دو ماه قبل انجام داده بودم باعث شد به لحاظ اعتقاد راسخی که به آن دارم ، در وبلاگ نيز منتشر نمايم. بيشتر دوست داشتم اين مطلب را به بنيامين کوچولو، خانواده و خصوصاً پدر مهربانش هديه نمايم:

زبان شيرين پارسي نيز به عنوان يکي از پوياترين و گوياترين مکالمات انساني در همه ادوار تاريخ، همواره در مسير خود گاه تعالي يافته و گاهي نيز ثابت و بي‌تغيير مانده است. آنچه اکثريت گويش‌ها را براي ساير ملل با مشکل مواجه مي‌سازد، کاربرد اصطلاحات است. اصطلاحات مرسوم چونان که يادگيري هر زباني را براي مبتديان غامض مي‌سازد اما براي زبان‌شناسان درست در نقطه معکوس، بيانگر بسياري از لايه‌هاي روابط اجتماعي جلوه‌گر مي‌شود. ما فارسي زبانان از آنجا که فارسي، زبان اصلي و مادري ماست، کمتر به اصطلاحات مرسوم خود توجه مي‌کنيم. بسياري از اين اصطلاحات زماني براي ما جلوه‌گري و خودنمايي مي‌کنند که بخواهيم آن را به زبان ديگري برگردانيم.
اصطلاحات، در لايه‌هاي گوناگون ارتباطي رنگ و بوي خاص خود را پيدا مي‌کنند، چندان که در عالم محاورات روزمره، مردم هنگامي‌که مناسبات مالي با هم پيدا مي‌کنند، از برخي اصطلاحات و زماني که با يکديگر مناسبات معمول برقرار مي‌سازند، از گروه ديگري از اصطلاحات مدد مي‌جويند. اصطلاحات بيشتر هنگامي‌به ياري گوينده مي‌آيند که وي قصد دارد با کوتاه‌ترين بيان، در رساترين جمله مضامين بلندي را به مخاطب خود عرضه کند. يکي از دواير بزرگ ارتباطي که هر روزه در مناسبات اجتماعي زاينده اصطلاحات ريز و درشت است، حوزه سلامتي، بيماري و ناخوشي انسان‌هاست. براي مثال، هنگامي‌که فردي از فاميل يا بستگان در معرض مرگ قرار دارد، براي آنکه احوال او را به ديگران بيان کنند، از عبارت کوتاه «رو به قبله» استفاده مي‌کنند. حال فرض کنيد به يک نفر که به زبان ديگري گفتگو مي‌کند، بدون هيچ مقدمه‌اي بگوييد که فردي رو به قبله است و نياز به پزشک دارد! او تنها برداشتي که از سخن شما خواهد کرد، نياز به پزشک است و فوريت و اهميت حياتي کلام شما را نخواهد فهميد. عبارت سوالي و صميمي «دماغت چاق است؟» نيز از همين مقوله است. شما هنگامي‌که اين جمله را براي دوست خود به کار مي‌بريد، از يک سو صميميت خود را عرضه مي‌کنيد و از سوي ديگر، در يک عبارت کوتاه قصد داريد از کليت سلامت روح و جسم دوست خود باخبر شويد.
اصطلاحات و عبارات بسياري در حوزه بيماري و سلامت وجود دارد. عبارات ديگري مانند: غزلش را خوانده است، کنايه از مرگ؛ دل پيچه، کنايه از دردهاي کوليکي روده؛ دل شوره کنايه از اضطراب و... تنها معدود اصطلاحاتي است که در زبان فارسي وجود دارد و بيگانگان با اين زبان در وهله اول هنگامي‌که چنين عباراتي را از گوينده‌اي مي‌شنوند، مبهوت شده و تا چرايي کاربرد آن را برايشان تعبير نکنند، به درستي با چنين مضاميني ارتباط برقرار نخواهند ساخت.
با وجود اصطلاحات جذاب و گوياي زبان فارسي در بيان وضعيت‌هاي متفاوت سلامتي، متاسفانه امروزه عباراتي نيزدر اين زبان وارد گرديده که اگرچه منظور گوينده را مي‌رساند اما کاربرد آن نه تنها به صواب نيست بلکه به خطا نيز هست.
اشاره به مطالب فوق بهانه‌اي بود تا نويسنده در اين کوتاه نوشت، اجتماع فهيم ايراني را از کاربرد يکي از اين عبارات که روز به روز در حال مرسوم شدن است، بر حذر دارد. اين اصطلاح ناميمون آنچنان در حال ريشه دواندن است که متاسفانه در محاوره معمول سينما و تلويزيون امروز کشورمان نيز وارد شده است. به طور مثال، در يکي از لوکيشن‌هاي فيلم سينمايي کلاغ پر، دو تن از بازيگران عزيز و محترم با بي‌توجهي کامل، فرد مقابل خود را «منگول» مي‌خوانند کنايه از اينکه آن شخص، ابله، نادان و عقب‌افتاده است. اين عزيزان اگرچه تنها بيان‌کننده ديالوگ مربوطه هستند اما نويسنده محترم فيلمنامه خواسته يا ناخواسته در حال جاانداختن عبارتي خطا در جامعه است. کافي است در نظر داشته باشيم که بيماري منگوليسم هر آينه ممکن است يکي از نزديک‌ترين عزيزان ما را درگير سازد. آن وقت هرگز از به کار بردن عبارت منگول براي توهين به فردي، نه تنها استقبال نخواهيم کرد بلکه به شدت با آن برخورد نيز مي‌‌کنيم.
در پايان، بر خود فرض مي‌دانم به عنوان يک پزشک، از عموم هموطنان گرانسنگ خود بخواهم از کاربرد عبارت «منگول» براي تقابلات کلامي‌روزمره به شدت اجتناب ورزيده و به ياد داشته باشند که «منگول» يک انسان است با عارضه‌اي در ترجمان ژنتيکي خود. منگوليسم يا نشانگان دان نوعي اختلال ژنتيکي است يعني تفاوتي در ژنتيک اين بچه‌هاست و بنابراين قابل درمان نيست، مردم عادي در سلول‌هاي بدن‌شان 46 کروموزوم دارند اما اين بچه‌ها 47 کروموزوم‌ دارند. در واقع هنگامي‌که سلول جنسي ماده يا همان تخمک از دو قسمت شدن سلول‌هاي اوليه در تخمدان‌ها در حال تشکيل شدن است و کروموزوم‌هاي سلول اوليه براي دو قسمت شدن نصف مي‌شوند، کروموزوم شماره 22 در بعضي موارد در بدن مادر نصف نمي‌شود، در نتيجه سلول جنسي ماده تشکيل شده به جاي آنکه 23 کروموزوم داشته باشد، 24 کروموزوم دارد. اين تخمک در لقاح با اسپرم 23 کروموزومي، سلول جنين با 47 کروموزوم تشکيل مي‌دهد. همه ما به طور طبيعي 23 کروموزوم را از مادر و 23 کروموزوم را از پدر مي‌گيريم تا 46 کروموزومي‌ باشيم اما اين کودکان 24 کروموزوم از مادر دريافت مي‌کنند.
نشانگان داون از همان ابتداي تولد با صورتي کاملا گرد، گوش‌هاي پايين‌تر از معمول و چشم‌هاي کشيده و کف دست‌ها که خطوط کمي‌دارد؛ قابل تشخيص است. کسي به طور قطع نمي‌داند که چرا اين حالت اتفاق مي‌افتد و هيچ روشي براي پيشگيري از اشتباه کروموزومي‌که موجب اين نارسايي مي‌شود، شناخته نشده است. بنابراين هر خانواده‌اي امکان داشتن چنين فرزندي را دارد.
جالب است بدانيم که برخي از سينماگران موفق سينماي ايران، در يک يا دو اثر خود از بازيگران مبتلا به اين نشانگان استفاده کرده و از بازي درخشان و توانمندي خوب آنها تعريف کرده‌اند. برخي از قهرمانان پاراالمپيک‌ها نيز از مبتلايان به اين عارضه‌ هستند و...
------------------------------------------------------------
* برترین مقاله شماره 164 هفته نامه سلامت به انتخاب خوانندگان
لینک به این مطلب: