۱۳۸۴ تیر ۵, یکشنبه

بوی شهيد رجايي رای آورد!

نهمين انتخابات رياست جمهوری نيز پايان يافت.مردم با حدود 17 ميليون آقای احمدی نژاد، نماينده ی قشر تندرو راست سنتی را انتخاب و بر کرسي رياست جمهوری نشاندند. از آنجا که اين انتخاب به دست اکثريت شرکت کنندگان صورت پذيرفت، مي بايست به عنوان حاميان دموکراسی بر آن سر تعظيم فرود آورده و حداکثر تلاش را در پيشبرد شعارهای مردمسالارانه و دموکراتيک خود در طول چهار سال آینده به کار بريم .
نيک مي دانم که بسياری دوستان از انتخابات اخير کمی تا قسمتی به شگفتی فرو رفته اند و در اذهان بسياری و از جمله خود من سوالاتی ساخته و پرداخته شده است که بايد در طول زمان ونه صرفاً الحال پاسخ داده شود. جنس پرسشها و شبهات نوعاً ماهوی است و انتظار رسيدن سريع به پاسخی در خور اصولاً نا بجاست. برای آنکه در مدت زمان مناسبی به پاسخهای صحيح برسيم ، بنده در اينجا و جهت بايگانی بعضي از آنها را بر مي شمارم:
1- از دوم خرداد هفتاد و شش در مقالات و گفته های بسياری نوشته و بيان شد که ملت از نخبگان و سياسیون و احزاب جلوترند و موضع گيری احزاب و گروهها عقب تر از آن چيزی است که ملت مي خواهند. آيا تصميم اخير ملت مبنی بر انتخاب شهردار تهران به عنوان رييس جمهور نيز در همين راستاست؟
2- ملت ايران در دوم خرداد 76 و متعاقباً در انتخابات سال 80 با چه خاستگاه مشترکی به آقای خاتمی رای 20 ميليونی دادند؟
3- آيا خاستگاه شعارهای مطروحه آقايان معين، کروبي و مهرعليزاده با خاستگاه شعارهای آقای خاتمی متفاوت بود؟ تفاوتها و شباهت های عمده چيست؟
4- با در نظر گرفتن وجوه متفاوت سوالات فوق، آقای احمدی نژاد دارای چه ويژگيهای منحصر به فردی بود که در دور اول توانست حائژ رتبه دوم شده و اصلاح طلبان را مجبور به لغزيدن در جايگاهای سوم، پنجم و هفتم نمايد؟
5- آفتهای بزرگي که در دور اخير رياست جمهوری دامنگير حرکتهای حزبی به ويژه اصلاح طلبان شد چه بود؟ آیا باز هم سردمداران احزاب اسير تصميم گيريهای از بالا به پايين شدند؟
6- در صورت حضور آقای ميرحسين موسوی ، انتخابات نهم چگونه مي شد؟ آيا با حضور ايشان انتخابات وجه دموکراتيک تری داشت يا بدون حضور وی؟
7- نقش شورای نگهبان در کشاندن آقای احمدی نژاد از اواسط صف نام نويسی به صدر ليست کانديداها تا چه حدی بر روند انتخابات نهم تاثير گذار بوده است؟ و اصولاً آيا آقای احمدی نژاد مصداق رجل سياسی مذهبی بود؟
8- اشتباه آماری عميق و بزرگ دو حزب بزرگ اصلاح طلب، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت ناشی از چه نگرش يا داده هایی بود؟ و آیا مي توان بر آن عنوان اشتباه گذاشت؟
9- رای نياوردن کانديدای اصلاح طلبان پيشرو يعنی چه؟عدم محبوبيت؟ ناکارآمدی؟ ناشايسته سالاری؟ نداشتن امکان مالی تبليغ؟ طرفداران و هواداران غير مردمی؟ تبليغات رسانه های صدا و سيما؟ تاثير برنامه های دلسرد کننده سيمای جمهوری اسلامی ؟ شعار های نا متناسب با خواست اجتماع؟
10- هزينه کرد اصلاح طلبان در انتخاب نهم بيشتر بود يا کارگزاران سازندگي؟
11- حمايت اصلاح طلبان از آقای هاشمی در دور دوم در پيشگاه ملت چگونه ارزيابی شد؟ به نفع آنها يا یه ضرر آنها؟
12- نقش تحريم کنندگان انتخابات در کسب نتايج حاصله تا چه حدی بوده است؟
13- اکنون با تصاحب کرسی رياست جمهوری توسط فردی که منتسب به راست و رهبری است به نظر مي رسد تمام امور کشوری و لشکری در يد قدرت مقام معظم رهبری باشد.آيا اين نگرش که : از اين پس هرگونه اشکال و ايراد مستقيماً به نام ايشان نوشته خواهد شد درست است؟
14- وظيفه وبلاگنويسان و فعالان عرصه های مطبوعاتی و مجازی از اين پس چه خواهد بود؟ آيا تاثيری بر گلوبال جامعه دارند؟ يا بيشتر در عرصه بين المللی موثراند؟
سوالات فوق و صد ها سوال ديگر در ذهن من و امثال من پديدار شده است که مي بايست در فرصت به دست آمده به تمام آنها پاسخ قانع کننده داد و گرنه در چند سال آينده سطح توقعات مردم تفاوت عميق خواهد يافت.

۱۳۸۴ تیر ۱, چهارشنبه

چيزی شبيه رفراندوم!!


همه آمده اند!
يک طرف 18 تيريهای لباس شخصی و سوی ديگر همه ی آنها که کم و بيش از لباس شخصی ها خاطره خوش ندارند!
يک طرف شهيد رجايي غير برابر با اصل و سوی ديگر همراهان برابر با اصل ديروز شهيد رجايي
يک طرف مناديان اسلام به اصطلاح ناب و سوی ديگر مبلغان قرائت های چند گانه از دین
یک طرف مصباح يزدی و سوی ديگر سروش و مصطفی ملکيان و...
يک طرف اصحاب بی نشان راست و سوی ديگر همه کس جز تفکر راست!
يک طرف حاميان توقيف و زندان و سوی ديگر توقيف شدگان ديروز و امروز و زندانيان هم!
يک طرف توبه دهندگان و حاميان ارشاد خلايق و سوی ديگر توابين و گاهاً خلايق ارشاد شده در ظاهر!
يک طرف آنها که راحت ميگويند آزادی و سوی ديگر آنها که غصه مي خورند و مي گويند آزادی!
يک طرف آنها که راحت مي گويند ايرانی های خارج از ايران هم حق دارند و سوی ديگر آنها که قبل از گفتن اين جمله آبی از گلو ناسوده قورت داده و آنگه سخن مي گويند.
يک طرف آنها که امروز مدام خنده بر لب دارند و ديروز به خنده خاتمی خورده مي گرفتند و سوی ديگر آنها که پس از 8 سال فقط همان خنده خاتمي را در ياد دارند.
يک طرف آنها و سوی ديگر همه ما
رای سوم تير ماه دوباره شکل و شمايل 2 خرداد گرفته است،يک طرف اصحاب تکليفی و دائمي انتخابات و سوی ديگر، بخشی آری به هاشمی است و بخش قابل توجهی هم نه به احمدی نژاد.
و اين تنها مردم هستند که شنبه ثابت خواهند کرد چه مي خواهند!
پس فعال و چشم انتظار مي مانيم تا تسليم اراده ی ملت شويم.

۱۳۸۴ خرداد ۲۸, شنبه

امروز 28 خرداد است.
تحریم, ترحیم آزادی شد.

امروز روز مهمی برای مردم ماست.
امروز اتفاق مهمی در کشور ما افتاد.
امروز 28 خرداد 1384است.
امروز مردم ما راه جدیدی را برای خود بر گزیدند.
امروز جالب است
.و جالب خواهد ماند.
برای تاریخ اين مرز و بوم روز عجيبی بود.
امروز شورای نگهبان زود تر از وزارت کشور آرا را اعلام کرد.
امروز گزارش شورای نگهبان با گزارش وزارت کشور تفاوت داشت.
امروز روز وزن کشی احزاب بود.
امروز بيست و شش روز از دوم خرداد امسال گذشت.
وانگار امروز هشت سال و بیست و شش روز از دوم خرداد آن سال خاص گذشت.
اتفاقات زيادی از آن روز تا به حال افتاده است.
امروز رهبری پيام داد و پیامش با قبل واقعاً تفاوت داشت.
من امروز به دوستان گفتم که پيام رهبری جالب بود.
امروز خاتمی از تکرار افتاد.لابد مردم ما از تکرار خوششان نمی آید.
اما آیا عدم تکرار خاتمی ، نويد درخشانی دارد؟
اين را امروز نمي توان پاسخ داد.
امروز مردم ما دوباره با انتخاب دو روحانی در صدر، نشان دادند به روحانيت اقبال بيشتری دارند.
امروز معين، رای نياورد اما حدود 5/3 ميليون نفر صدايش کردند.
و ديگران هم.
امروز گويا قرار است خبر های ديگری هم بشود.
امروز برای اولين بار انتخابات رياست جمهوری به دور دوم کشيد.
امروز انتخابات بين يک معمم و يک مکلا به دور بعد خواهد رفت.(ظاهراً)
از خسیسان منت احسان کشیدن مشکل است
ناز ماه مصر از اخوان کشيدن مشکل است
از ته ديوارآسان است بيرون آمدن
دامن از دست گرانجانان کشيدن مشکل است
دم برآوردن بود بي ياد حق بر دل گران
دلو خالی از چه کنعان کشيدن مشکل است
ميتوان از سست پيوندان به آسانی بريد
در جوانی از دهن دندان کشيدن مشکل است

۱۳۸۴ خرداد ۲۶, پنجشنبه

منزل بلند و همت شبگير کوته است
تلاش دوباره ملت ايران برای دريافت سهم مقبولی از دموکراسی و حق اجتماعي خود ، فردا رقم مي خورد.از انقلاب اسلامی 27 سال گذشت. امسال نيز علی رغم آنکه در جای جای جهان انقلاب های رنگارنگ به وقوع پيوست اما، حاکمان محکوم ما درس نگرفتند و فضا را آنچنان که بايسته است مفتوح نخواستند. گروهی از زنان و مردان توانمندی که می توانستند به حضور با نشاط ملت رنگ و لعاب جانانه تری بدهند رد صلاحیت شدند و از دم تيغ استصواب پيران نگهبان گذشتند.پر واضح است که عملکرد شورای چند نفره ی نگهبان ، اگر به همين منوال ادامه يابد ، آقايان با دستان لرزان و ناتوان ناشی از کهولت سن، ايران را به اجنبی تحويل خواهند داد. آنوقت جام زهر دومی نوشيده خواهد شد و ديگر برای دفاع و صيانت دير و دور خواهد بود. اما اگر نگوييم سقف اما کف مطالبات اکثريت ملت باز در اين انتخابات مهياست. نه به مدد بلند مرتبه نشينان ، که به همت پافشاری همين مردم چنين فرصتی مهيا گشت. بسياری از ما تاريخ را فراموش کرديم و چونان گذشته که نياکانمان برای خود منجی آفرينی کردند دوباره گردا گرد آزمودگان تجمع کرده ايم و دل خوش کرده ايم که سخنان جديدشان از سر تغيير است و زهی خيال باطل که اين سرابي بيش نيست. به جای روی آوری به آنان که با تمام وجود درون ما را صدا مي کنند ، يا جوابی نمی دهیم و يا آشيانه ديروزی ها را ماوا کرده ايم.
امروز همانان که 8 سال همصدا با اکثريت، حاکميت را به چالش جدی کشيدند و کم هزينه هم پرداخت نشد، گرداگرد اصلاح طلبی ديگر را گرفته و با آموختن از آموخته های بيست و هشتمين روز مرداد سال سی و دو قصد دارند بیست و هفتمين روز خرداد هشتاد و چهار را در تاريخ ايران زمين گامی به پيش ونه گامی چون پيش سازند. من ايرانی کوچکترين هم سزاوتر ديدم با نوشتن متن اندکی به دوستان و آينده خود و فرزندم بگويم که:
پاک است همچو صبح به عالم حساب ما
در خون شبنمی نرود آفتاب ما
اين راه دور، زود به انجام مي رسد
کوتاهيي اگر نکند پيچ و تاب ما
چون شعله سر مکش ز دل سينه تاب ما
کز سوز عشق، اشک ندارد کباب ما
از آفتاب تجربه گشتيم خامتر
نارس بر آمد از سفر خم، شراب ما
هيچ است هر چه هست، بجز همت بلند
اين مصرع است از دو جهان ، انتخاب ما
منزل بلند و همت شبگير کوته است
فرصت، سبک عنان و گران است خواب ما
هيچم اگر چه صائب و از هيچ کمتريم
دام فريب خلق ندارد سراب ما
----------------------------------------------------------------------------------
ضمناً به اطلاع دوستان مي رسانم که متاسفانه به علت اشکالاتی که در صفحه ی کامنت پيش آمد مجبور شدم هاست آنرا تغيير دهم. از کليه دوستانی که به همین علت نظراتشان پاک شده است پيشا پيش عذر خواهی ميکنم.

۱۳۸۴ خرداد ۲۳, دوشنبه

ديشب تحریمی ها ناخواسته از رفتار انصاری ها کپي گرفتند
تلخ بود و تلخ !
تلخی زننده ای که شيرينی حضور چند هزار نفره ی اساتيد و دانشجويان و مردم را در مذاق آدمی از لطافت مي انداخت .
تلخ بود
آنجا( در هنگام سخنرانی دکتر معين در تالار شهيد نيلفروشزاده دانشگاه اصفهان )چند جوان که تعدادشان به اندازه انگشتان یک دست نمی رسيد مدام با فريادهای نابجا قصد داشتند توجه همگان را به خود جلب نمایند
و در دستانشان به خط بد نوشته بود:رفراندوم
اطرافيان آنها را هو مي کردند يا مي خنديدند يا از سر خشم مي نگريستند
و گروهی هم به حسرت جانکاهی ، خيره به آنها، انگشتان خود مي گزيدند.
احساس مي کردم آنها از مايند و ما از آنها
اما انگار يکيمان مشکل داشت!
کدام؟
آنها درست در جایی ايستاده بودند که 8 سال پيش انصار فشار ايستاده بودند و نمي گذاشتند همين دوستان ،صدايشان را به خفقان برسانند.
دعوت به آرامش هم ممکن نبود
یکي دو تا از مدافعان معين هم اشتباه اخلاقي کرده و باعث شدند بر اين طبل، سخت تر کويبده شود.
اما صد آفرين بر اکثريت که اکنون پس از 8 سال راه برخورد با اين حرکتهای خاص را خوب دريافته اند.
تلخی اين حالات را فقط يک چيز آرام مي کرد:چشمان ژرف انديشی که چه از بين حاميان دکتر و چه از بين بعضی تحريميان افسوس مي خورد
و اين چشمها هم مرد بود هم زن ،
هم پير بود هم جوان ،
يعنی رشد و بالندگی
متاسفانه اندک دوستانی يافت مي شوند که هنوز راه مدارا را در اعلام نظر ياد نگرفته اند.
من به رای تمام تحريميان احترام مي گذارم چون مي دانم من و آنها چيزهای مشترکی مي خواهيم.
اميد وارم هر دویمان پيروز شويم
من ديگر حاضر نيستم به 8 سال قبل برگردم !
آیا کسی هست ياريم کند؟
من حاضر نيستم صندلی جمهور دست کس و کسانی بيفتد که به خبر نگاران اجازه ميداند فقط تعداد بجه هايشان را بپرسد!
و امروز همان ها با تکيه بر فرهنگ جديد ساخت حماسه دوم خرداد
با کمال پرويي
مهر کارگردانی خود را زده و انگار همه را هالو حساب میکنند
واقعاً دوست ندارم به زمانی بر گردم که همه از همديگر مي هراسيدند
و در پيشگاه همديگر از بيان اعتقاداتشان حذر مِي کردند.
فرصت های بسياری از دست رفت اماامروز قدمی به جلوييم و به همين خاطر ضمن اعتقاد به نوانديشی در روشها ، معتقدم خاتمی راهی را آغاز کرد که بايد پاينده بماند.

۱۳۸۴ خرداد ۱۹, پنجشنبه

تمرين
نوشتار پيشین نثرما اختصاص داشت به سخنی با تحريميان. چند نفری قابل دانسته و برايم کامنت گذاشتند . ضمن تشکر از همه ی آن دوستان و از آنجايي که ظاهر کامنتدونی وبلاگ از نوشتار زياد به ناتوانی افتاده بود سزاوار ديدم با اجازه اين دوستان متن اينبار وبلاگ را به ارائه ي نظرات آنها و از جمله صاحب وبلاگ خوب من نه منم تخصيص دهم. بي شک اگر اين حرکت ادامه داشت در آینده تکرار خواهم کرد. همين جا بار ديگر از صاحب وبلاگ مکتوب ، همين طور، نويسنده وبلاگ چهلستون و من و تنهایی و همچنین مرشد اعظم و ميترای بزرگوار قدردانی می نمایم.

narges
سلام ! يعني بايد راي داد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نوووووووووووووووچ ! يعني من نوچ ! شما به گمانم نه نوچ !دار اين زمينه با آقاي طواف خيلي موافقم.... سبز زي !

General
سلام ! خود من از افراد نوع سوم حالت دوم بودم البته مردد بودم که با نوشته هاي شما و صحبتهاي دکتر خاتمي ديروز در اصفهان الان قانع شدم که بايد حضور داشته باشم! دوستان از وبلاگ من هم ديدن کنيد.. عکس هايي از مراسم ديروز و سخنراني دکتر محمد رضا خاتمي در اصفهان
http://40sotun.persianblog.com

narges
سلام یک ضرب المثل معروف دانشگاهی می گوید : ما برای کسب مدرک آمديم نی برای درک مطلب آمديم ! حالا حکايت انتخابات هم به گمانم اين گونه است ٬کسی برای درک مطلب به صحنه نيامده ٬همه فقط آمده اند تا باشند ٬تا اگر ماندنشان را مردم تصويب کردند باز هم بمانند و جمع کنند و ببرند!...از مردم دم زدن و شعار آزادی سر دادن و مراسم پاس داشت آزادی برگزار کردن آن هم فقط چند سال يک بار به مدت يک ماه و دو ماه معنایش به ياد مردم بودن و برای مردم بودن نيست ٬هست ؟ صحنه ٬صحنه خيمه شب بازيست برای کسب قدرت ... جامعه ايرانی در گمان من جوانيست که ز حادثه ای به يک باره پير شده است ! چراييش را به گمانم همه می دانند....

مر شد اعظم
با سلام و درود بي پايان اين تحليل زيبا يك روي سكه است روي ديگر آن نظر ولايي است كه نتيجه انتخابات وصحت اعلام نتايج به آن باز ميگردد ما در مملكتــــي زندگي مي كنيم كه ولي فقيه بايد قبل از اعلام نتايج حقيقي به مردم وبعد از آن حكم بدهدكه ميليون ها نفر راه را درست رفته اند يا نه!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!

میترا
از گمان من عدم شرکت بازی در سناریویی است که امید بسیاری به اجرای آن است البته عدم شرکت گروهی خاص! که نبودنشان نتایج را بر وفق مراد خواهد نمود .در ضمن اینکه همیشه حرکت و تلاش گرچه بیهوده بسی بهتر از منفعل و تسلیم شرایط بودن است . چرا همیشه دموکراسی خواهان گهی تند و گهی خسته اند این که رهرو بودن نیست حالا روی دیگر سکه هر چه می خواهد باشد.

sara
. تمام اينکارها فقط يک فيلم است. رئيس جمهور انتخاب شده است و فقط ميخواهند مردم را ساکت کنند

من نه منم
شما از خواستگاه مشترک حرف می زنید ولی بگذارید بگویم شاید تا دیروز نیروهای مستقل خارج حاکمیت چنین فصل مشترکی با دوستان اصلاح طلب حکومتی داشتند اما در هشت سال گذشته حوادثی یش آمد که باعث شد در این نکته تردید های جدی ایجاد شود... گاهی به نظر می رسد اگر دوستان از دموکراسی و حقوق بشر دم می زنن نه به عنوان هدف که تنها چونان وسیله ای جهت باز یافتن قدرت به آن می نگرند ...یکبار هم که شده صادقانه با خود بیندیشید در برهه های خاص میان منافع و بقای نظام و اصول دموکراسی و حقوق بشر کدام یک انتخاب می شود ... تجربه به ما نشان داده دومی به راحتی قربانی اولی می شود...پس اگر دموکراسی خواهی را فصل مشترک می دانید ، تفاوت ما و شما ، تفاوت میان هدف و وسیله است ... از طرفی گروهی امروز می خواهند از منگنه بد و بدتر به خارج بیاندیشند و متاسفانه استدلال های منطقی و محکمی هم دارند... هرچند که تاریخ نشان خواهد داد کدام راه درست بوده ... و امروز را هر کداممان با منطق خود طی می کنیم و امیدوارم که برای تمرین دموکراسی هم شده یکدیگر را به رسمیت بشناسیم ...

نثرما
با سلام خدمت دوست نو اندیش و گرانمایه که از نوع نگارشتان صد البته معلوم است سطح مطالعه تان از این بنده کمترین به مراتب بالاتر است. نقد کوتاه شما را در خصوص مطلب سخنی با تحریمیان چند بار خواندم و به همین سبب وبلاگ وزینتان را هم! 1- از غافله اصلاحات هر چه شما را عایدی مادی رسیده مرا هم! لیک در بیان فواید معنوی به لحاظ اختصار و آنکه از نوع مطالبتان هویداست که از زیاده گویی ملول می شوید می گذرم. 2- دوست عزیز ، خیمه گاه اصلاحات را پهنایی است که یکسوی آن طولی به درازای اکبر گنجی است و سوی ديگر عرضی است به وسعت سید محمد خاتمی! ما بقی انرژی های مثبت و منفی هستند که در لابلای این مساحت در جنبش اند. البته مقیاس من این است ، شما مختارید مختصات دیگری هم تعریف نمایید. افتراق دیدگاه من و شما در این موضوع نیست. 3- در بین جماعتی با آن طول و عرض، بی شک هستند کاسه لیسان و مزدورانی که به هوای قوت دهن گیری ، اردوی اصلاح طلبان را ماوا کرده اند وصد البته تعدادشان کم نیست. 4- علی ای حال اردوگاه اصلاح طلبان ترکیبی از اهل قلم و عَلَم و خدم و حشم و منفعت طلبان است و در اين میان گروهی به خون جگر راه می سپارند ؛ گروهی به پول جیب و عرق جبین و غافله ای هم به تمنای اندوختن نانی ! 5- تفاوت نگرش من با شما در این است که من به حضور همه ی اهل خیمه اعتقاد دارم با این تفاوت ژرف که معتقدم می بایست در کشاکش ایام، منزلگاه اصلاح طلبان به گونه ای مدیریت شود که صف کاسه لیسان و مگسان گرد شیرینی از اهالی تفکر و تعقل و اندیشه قابل تجزی باشد. نه آنکه در مواجهه با اصلاح طلبان همه با یک نمایه ظهور و بروز نمایند. 6- دوست گرامی! مقدمه ام تمام شد حال شما به متن خود که در نقد نوشتار من آورده اید توجه کنید: "گاهی به نظر می رسد اگر دوستان از دموکراسی و حقوق بشر دم می زنن نه به عنوان هدف که تنها چونان وسیله ای جهت باز یافتن قدرت به آن می نگرند ...یکبار هم که شده صادقانه با خود بیندیشید در برهه های خاص میان منافع و بقای نظام و اصول دموکراسی و حقوق بشر کدام یک انتخاب می شود ... تجربه به ما نشان داده دومی به راحتی قربانی اولی می شود...پس اگر دموکراسی خواهی را فصل مشترک می دانید ، تفاوت ما و شما ، تفاوت میان هدف و وسیله است" چه راحت و سهل به چوب کلامتان ما را از دایره دوستداران اندیشه ناب دموکراس طلبی بيرون رانده اید. من اگر ادعا نکنم که با جوهر درونم حامی دموکراسی هستم اما، منصفانه! نان به نرخ روز خور و منفعت طلبی هم که شما مد نظرتان هست نبوده و نخواهم بود. زيبنده بود الحال که نسلی پيشتر از شما، بر طبل اصلاحات می نوازند بجای روانه کردنشان در هپروت اشیاء و اجناس و وسايل ، دستی می گرفتید و با اقتدای به اسلاف معقول و مقبول چراغ راه نو نشانشان می دادید تا بلکه در آینده به جای سنگ راه ، کمک کارتان باشند. اگر قرار باشد به هدفی نو و در خور دست یابید با همراهی هم راحت تر تا روبروی هم. 7- در پايان، حالا که سخن به درازا کشيد بد نیست اين نکته را هم اشاره کنم که نه من به خود غره ميشوم و نه در خور عقل انسانی است که شما چنین گردید. راه دراز است و بیم موج گردابی چنین حایل. امید است حال که تو دوست گرامی هدف گرایید باز هم به من سر بزنید و از سر تعهد و التزام به جوهر عقلی ما را رهنمون گردید. به امید روزی که نور باشد و نور باشد و نور. ارادتمند- حسین

من نه منم
با سلام به شما دوست گرانمايه با جوابيه خود نشان داديد بيشتر از آنکه خود ادعا مي کنيد به اصول دموکراسي وفاداريد و اين نکته از آمادگي و تلاشتان جهت پاي نهادن در ميدان گفتگو و نقد همراه با جادوي تحمل و مدارا حکايت دارد. حق با شماست ... همه آن هايي که از جرگه اصلاح طلبي اند را نمي توان يک شکل و يک دست دانست و درست هم نيست که همه را با چوب فرصت طلبي و قدرت خواهي راند... اما وقتي قصد داريد به تحليل جريانات و گروه هاي سياسي بپردازيد چاره اي نداريد جز آنکه برايند کلي يک پديده را در نظر آوريد که گاهي فرد به فرد ديدن يک حزب يا گروه سياسي نزديک بيني به همراه مي آورد و تحليل را ناقص مي کند ... باري شکي ندارم که انسان هاي پاک نيت در جمع اصلاح طلبان کم نيستند اما اجازه بدهيد کمي از دوستان خود فاصله بگيريم ... دورتر بياستيم و نگاه کنيم... حال يک جريان سياسي را در کليت آن خواهيم ديد و قضاوت خواهيم کرد... قضاوتي که بيشتر مي تواند شبيه يک قضاوت مستقل باشد شبيه احساس مردم عادي ...من يک آدم نخبه گرا هستم ولي در باب سياست بايد به عقل جمعي بها داد... بياييد کارنامه اين چند ساله را مرور کنيم ... چه بسيار پيش آمد در مقابل فشار هاي اقتدارطلبان که آرمان اصلاح طلبي به آساني فدا شد ((آرمان هاي اصلاح طلبي و نه حتي دموکراسي خواهي)) ... نگوييد پراگماتيسم در بازي قدرت چنين مي طلبد ... زيرا که بسياري از شعار هاي انتخاباتي امروز حزب مشارکت همان مطالبات برحق ديروز بودند که در تحليل هاي سياسي نزديک بينان - اگر نگوييم قدرت طلبان -زياده خواهي انگاشته شدند و حاميان آن به عدم درک شرايط و عدم درک لزوم حرکت گام به گام متهم مي شدند. موارد بسيار است و مجال اندک تنها همين مورد حکم حکومتي اگر در ابتداي مجلس ششم قاطعانه رد مي شد چه بسا امروز اوضاع به گونه اي ديگر بود و ترسم از اين است شعار هاي امروز هم از پس فشار هاي فردا از اينکه هست حداقلي تر شود به بهانه حرکت گام به گام... آنچنان که در مورد آقاي خاتمي ديديم که هر چه مي گذشت رنگ و بوي شعار ها هم عوض مي شد چه رسد به عملکرد ها ... وقت گرانبهايتان تلف شد اما بگذاريد اين را هم بگويم که عدم شرکت در انتخابات و تحريم آن فقط به معني تلاش براي براندازي نيست من خواهان انقلاب نيستم که تاريخ گواهي مي دهد هدف دموکراسي با وسيله خشونت حاصل نمي شود ... اما اصلاحات را هم فقط به معني تغيير ساختار هاي قدرت نمي دانم ... تحريم به قولي شايد همان نافرماني مدني باشد... صد سالي است که خواسته ايم که تجدد و آزادي را از بالا به جامعه تزريق کنيم بياييد يک بار هم جوشش آزادي خواهي را از زير پوست جامعه دنبال کنيم ... به باور من روزي که فرهنگ خرد ورزي -تحمل - مدارا- عدم خشونت- فرد گرايي - کرامت انساني و حقوق بشر در جامعه نهادينه شود جرياني برگشت ناپذير در عرصه سياست و چارچوب هاي قدرت فراهم خواهد کرد تا ديگر نباشند ۵۰ درصد آراي کور و ناآگاهي که صرفا از سر تکليف و به فرموده بالا سري ها در صنوق ريخته شوند... در آن روز ديگر اينکه کانديدايي معاون حقوق بشر برگزيند يا نه اندکي از عطش مردم براي آن کم يا زياد نمي کند اگر از اين زياده گويي ها خسته نشديد با کمال مسرت شما را به ادامه اين گفتگوها دعوت مي کنم ...بدرود
يک نکته: منظورم از عبارت:"تفاوت ما و شما ، تفاوت میان هدف و وسیله است" نه این بود که شما وسیله اید و ما هدف ... خواستم بگویم عملکرد جنبش اصلاح طلبی چنین می نماید که دموکراسی و حقوق بشر را وسیله ای برای بقای نظام می خواهند و اگر این نشد چیزی دیگر و وسیله ای بهتر... و برعکس چونان منی از جرگه هواداران دموکراسی ؛ دموکراسی و حقوق بشر را هدف می دانیم و نه وسیله ای که بتوان بنا به مصلحت کناری نهاد و چوبی دیگر برافراشت و ابزاری دیگر برگرفت. خب اين از آفات وبلاگ نويسي و گزيده گويي در عصر ثانيه هاست که جملات ناقص اند و بد فهميده مي شوند.
و اما اکنون آخرين پاسخ من به مطلب فوق:
باز هم سلام و ممنون از کامنت زیبایتان.
به نکته بسيار مهمی اشاره کرده اید! نوشته اید بسياری از شعارهای امروزين اصلاح طلبان مطالبات دیروزی است که با دست همین اصلاح طلبان، ممهور به مهر زياده طلبی گرديد و آنگاه با استعانت از شعار زيبای سياست گام به گام ،بايکوت گردید. من با اجازه شما از سوی ديگر ولی همنوا با شما به موضوع نگاه خواهم کرد. اگر امروز اصلاح طلبان، همان مطالبات دیروز را شعار کرده اند اما مخالفان جدی شعار های دیروز ، خود سازنده همان شعارهای ابتدایی ، از جنس دوم خردادی شده اند. ديروز اگر همين آقایان در مقابل کلمه اصلاحات یقه می درانیدند که : اصلاحات از اول انقلاب شروع شده اما امروز خود در جای جای بیاناتشان از لغات و مفاهیمی مدد مي گیرند که دیروز شعار من و شما بود. جوانانی که دیروز در قاموس اين سلسله مدار بسته، لاابالی و یک مشت زیاده خواه مفسده جو طلقی می شدند ، امروز بالا نشین و مصدر تصاویر روز آقايان گرديده اند. کم مانده است حضرات علمای حوزه علمیه هم برای مقبوليت از دست رفته ، به فتاوی جدیدی دست يابند که خسارت قبل از دوم خرداد 76 را جبران نمایند. امروز برادر احمدی نژاد که نمونه بارز و تمام نمای رادیکالیسم آن طرفی است از دولت پاسخگو سخن می گوید! و تئوریسین انسداد و سانسور فرهنگی موئتلفه ، که صدا و سيما را از تصاوير بنیانگذاران راستين انقلاب خالی و به جای آن متقلباً آدمهایی نشاند که مردم کمتر می شناختند و برای اولین بار ترقص بانویی را برای تخریب اشخاص مقبول المله به سیمای جمهوری اسلامی وارد ساخت ، کلام از تنفس و صبح اميد را شعار خود ساخته است! و آن دو نفر دیگر هم خود بهتر از من واقفيد! اينها همه و همه نشان از حرکت است! نيست؟ کم است! قبول دارم. به خدا مي توانست بیشتر باشد ولی بالاخره به سویی بود که حداقل فضایی ساخته و پرداخته است که من و شما اندکی آزاد تر با هم مباحثه کنیم. اگر شما با من موافقيد و مي پذیرید که این موارد حرکت به جلو است ، آنوقت کبری بحث به دنبال خواهد آمد! مطلع این کبرا هم اینست که اگر امروز کمی و فقط کمی حق تنفس داریم به مدد قدرت مشروع اما حداقلی است که در حکومت داریم و گرنه چون مابقی گروهای اجتماعی ، صرفاً خودمان بودیم و اطرافيان اندکمان. قبول فرمایید که امروز دم از اصلاحات زدن، هم ظاهری و هم باطنی یک فرهنگ مدنی شده است. و مادامی که شعاری ، قالب فرهنگ به خود گرفت ، آنگاه زمان تعمیق و تثبیت و راهبری است.
موفق باشيد
.

۱۳۸۴ خرداد ۱۴, شنبه

سخنی با تحريميان

اول: تحريميان کيستند؟
ايران امروز بالغ بر 70 ميليون جمعيت دارد که از اين تعداد بالغ بر 40 ميليون صلاحيت رای دادن دارند. يعنی چيزی حدود 60 درصد مردم قانوناً حق انتخاب کردن دارند. اين موضوع نشانگر اوج جوان بودن جامعه ايراني است. بر اساس نظر سنجی های به دست آمده از طرق مختلف به نظر مي رسد در بد بينانه ترين شرايط بيش از 50 درصد حائزين شرايط رای دادن در انتخابات مشارکت کنند. آنها که رای مي دهند تکليفشان معلوم است اما آنها که راي نمی دهند( يعنی آن کمتر از 50 درصد باقي مانده) خود سه دسته اند:
الف- قشر بی خيال و بی تفاوت که همواره در صدد رساندن خيمه وخرگاه شخصی خود به مقصودند و اصولاً دغدغه حضور اجتماعی جز در مسايل اندکي ندارند. اينها وزنی حدود 20 تا 25 درصد دارند و در همه ي جوامع يافت مي شوند.
ب- قشر برانداز و مخالف که در کشور ما بيشتر به دشمن معروفند و وزنشان کمتر از 10 درصد است.
ج- قشر نقاد و مخالف قانونی که ما بقی اين توزين را شامل خود مي کنند. (تقريباً 15 درصد)
گروه ب با سرمایه گذاری براندازانه و به خيال پايمال شدن حقوقشان به چيزی جز تلاشی حکومت نیانديشیده و همواره کوس تحريم ميزنند.
در گروه ج بخشی فقط در انتخابات شرکت نمی کنند و کاری به تصمیم مردم ندارند اما بخشی ضمن عدم شرکت، از مردم هم تن ندادن به مشارکت را طلب ميکنند که تحريميان مورد نظر من اين دسته اند.

دوم : من کي باشم که با شما سر سخن دارم؟
بسياری از تحريميان و مدافعان عدم مشارکت در اين انتخابات همراهان ديروز من و امثال من در دوم خرداد 76 هستند که به دلايل عديده و بعضاً قابل قبول سرخورده و به دليل نرسيدن به خواسته های دموکراتيک، نظام را فاقد توانايي اصلاح ميدانند.
به دليل وجود چنين خواستگاه مشترکی به خود جسارت داده و اين دوستان را مخاطب قرار ميدهم.

سوم: سخن
1- اگر به انديشه ای رسيده ايد که از سر تعقل بوده و ريشه احساس ندارد تفکرتان مقبول و کردارتان قابل دفاع است پس به نشان يک مباحثه ي دوستانه سخنم را بیانديشيد!
2- از آنجايي که گروه شما اکثراً اهل تفکر و صاحب مراميد ، قطعاً مي بايست مطالبات حداقلی و حد اکثری داشته باشيد. مطالبات حداکثري مربوط به هنگامي است که حکومت یا به دست صاحبان انديشه مشترکتان باشد يا نظامي کاملاً دموکرات بر سر کار باشد. با تحريم اين انتخابات کداميک از مطالبات شما به پاسخ نزديک مي شود؟ و يا اصولاً قدرت شما در چه حدی است ؟ آیا توان شما به اندازه ای است که بتوانيد جنبشی مدنی و نه غير مدنی ايجاد کنيد؟
3- تمنا دارد شهرهای بزرگ و مراکز استاني را از شهرهای کوچک و روستاها جدا سازيد . هشت سال تلاش مداوم ما و شما در طرح شعارهای دموکراتيک اگر تاثير قابل قبولی بر کلان شهر ها داشته اما به دليل قدرت غير دموکراتيکی که در شهر های کوچک و روستا ها توسط بعضی مراکز قدرت اعمال شده است ، اگر نگوييم همان فضای مسموم قبل از خرداد 76 حاکم است به جرات مي توان گفت رشد اندکی داشته است. اين رشد اندک توان همراهی با شما را ندارد لذا اگر قبول کنيد که رای اکثريت مردم مربوط به همين نقاط است ، عملاً توفيق شما در ارائه اين راه حل اندک خواهد بود.
4- شما نيک مي دانيد که برای رسيدن به مطالباتي که در لايه های مختلف جامعه وجود دارد و از جمله مطالبات من و شما، نياز مبرمی به محيط رشد است. با تحريم عملاً از اين محيط رشد باز مي مانيم . مگر آنکه بدانيم همراهانمان حداکثری هستند.
5- از آنجايي که اگر شما مشارکت مي کرديد شانس کانديدای اصلاح طلب بالا ميرفت، با تحريم، عملاً ميدان را به مخالف انديشه خود سپرده ايد و محيط رشد انديشه ای که برای آن هزينه گزافی داده شده است را به محيط دودآلود و غير قابل تحمل تبديل کرده ايد!
6- بياييد آرام و تدريجی به هدف مشترک برسيم . فراموش نکنيد جامعه ايرانی تا قبل از خرداد 76 در يک حالت بلوغ ديرس باقی مانده بود و پس از آن اين بلوغ با اوجی از مطالبات هويدا شد، روز به روز شکوفاتر شد ولی به تيمار نرسيد. سپردن فضا به رقيبان تماميت خواه مي تواند برای چندمين بار در تاريخ اين مرز و بوم رشد اجنماعي و سياسی و فرهنگی و اقتصادی را با کندی مواجه سازد.
7- و آخر يک جمله ی تمثيلی: تحريم انتخابات در شرايط کنونی، که کف مطالبات فراهم است ، باعث خواهد شد سريال حکومت و نظام، به جای آنکه در حالت لايو و زنده ضبط و پخش شود، پشت صحنه رفته و پس از توليد به نمايش درآید. آنوقت معلوم نيست آن برنامه چه باشد و با چه اهدافي!!!