۱۳۸۴ خرداد ۹, دوشنبه

نامه سرگشاده به ارگانها ،مقامات و رسانه های بين المللی
***************************************
لطفاً با کپی‌کردن این متن در وبلاگ‌های‌تان، به حرکت اعتراضی وبنگاران و روزنامه‌نگاران بپیوندید:
****************************************************************
اکبر گنجی قدیمی‌ترین روزنامه‌نگار ایرانی‌ست که به دلیل ابراز عقيده و دفاع از آزادی و حقوق حرفه‌ی روزنامه‌نگاری، زندانی است. وی به بهانه‌ی انتقاد از مقامات دولتی، به دستِ بالاترین مقامات قوه‌ی قضائیه‌ی جمهوری اسلامی، محكوم شده است و تا این لحظه بيش از ٦١ ماه است كه در زندان به‌سر می‌برد. او در طول اسارتش به انتشار "مانیفست جمهوری‌خواهی" -اثری که به قصد ارائه راه‌کار برای رسیدن به جامعه‌ی باز و دموکرات نگاشته شده است- و دعوت مردم به نافرمانی مدنی مبادرت ورزیده است و از همین‌رو به سختی مورد خشم و کینه‌ی حاکمان و مسئولان قضایی قرار گرفته است که از طریق سوء استفاده از قدرت قانونی، سعی در خاموش‌ساختن صدای وی دارند، به‌طوری که حتی دکتر ناصر زرافشان وکیل مدافع گنجی نیز هم‌اکنون در زندان به‌سر می‌برد. اكبر گنجی در اعتراض به برخورد ناعادلانه و غير قانونی با وی و عدم برخورداری از مرخصی استعلاجی، از ساعت ‌١٩ پنجشنبه ‌٢٩ ارديبهشت ‌٨٤ اعتصاب غذای نامحدودی را آغاز کرده است و این در حالی‌ست که وی به‌شدت بیمار است و نیاز مبرم به درمان‌های ویژه دارد. ما روزنامه‌نگاران و وبلاگ‌نویسان ایرانی نگران سلامتی گنجی هستیم و به دلیل خودداری مسئولین قوه قضائیه از آزادی و درمان وی، خواهان اقدام فوری نهادهای حقوق بشری برای تحت فشار گذاشتن قوه‌ی قضائیه ایران، برای آزادی و درمان وی هستیم. تحت شرایط فعلی، مسئولیت جان اکبر گنجی با نهادهای بین‌المللی حقوق بشر و آزادیخواهان جهان است.
*******************
متن نامه به انگلیسی
Akbar Ganji is the longest-serving political prisoner in Iran’s journalistic community, jailed for expressing his opinion in defense of freedom and the professional rights of journalists. He was convicted by high-ranking judiciary officials in the Islamic Republic for criticizing government officials, and has so far spent more than sixty-one months in prison. Since his imprisonment, Ganji has published “The Republican Manifesto,” a work that outlines plans for achieving an open and democratic society, and has invited the people to engage in civil disobedience. These actions have brought him further wrath from the officials of the judiciary, who are abusing their legal powers to silence his voice, so much so that even his attorney, Dr. Nasser Zarafshan, has been sent to prison. At 7 PM on Thursday, May 19th 2005, Ganji went on an indefinite hunger strike to protest his unfair and illegal treatment, including the refusal to grant him medical leave. This is while he is severely ill and is in dire need of special medical attention. We Iranian journalists and bloggers are extremely concerned about Ganji’s health, and we call on human rights organizations to take immediate measures to pressure Iran’s judiciary to release and treat him. In the present circumstances, international human rights organizations and freedom-loving people all over the word are responsible for the protection of Akbar Ganji’s life.

۱۳۸۴ خرداد ۷, شنبه

بمانیم یا نه؟
این سوال در چند روز گذشته همه را درگیر ساخت! همه ی کساني را که به نوعي خود را در جرگه ي اصلاح طلبان طرفدار دکتر معين مي دانستند. در لحظات اولی که شورای پر شتاب نگهبان بدون نام بردن از معین نام رفقا و همفکران خود را ردیف کرد تقريباً همه ی ذهنها به سوی تحريم معطوف گشت. يادم نمي رود که چندین و چند اس. ام.اس دريافت کردم که همه حاکی از اين حقيقت تلخ بود که شورای نگهبان دنبال يک حضور مردمی و حد اکثری نيست. برای آنکه بتوانم نمايي از ذهنيات آن شب را در اين مقوله به يادگار بگذارم به ذکر اس.ام.اس های ارسالی مي پردازم.
ساعت 20:34 درست پس از خبر بیست و سی:
اولين اس.ام.اس:
يا معين يا تحريم
ساعت 20:35
دوم خرداد بر عموم اصلاح طلبان طرفدار شرکت در انتخابات تسليت باد.
ساعت 20:40
سلام حسین جان! چه خبر؟ lol
ساعت 20:43
ميمانيد ؟ اگر مي مانيد بگم آقای جنتي يه چايي ديگه هم بريزند.
ساعت 20:43
زنگ موبایل:
سلام! کجایی؟ خبر و داری؟
-آره
-هاهاهاها
-حالا مي خواهی چکار کنی؟
- بايد فکر کنم
- هاهاهاها
-خدا حافظ
ساعت 20:55
شکلک خنده دار و حاکی از تلف کردن زمان که به دليل بی ادبانه بودن از ذکر بيشتر خصوصيات آن مي پرهيزم!
ساعت 20:56
بازم اس.ام.اس
نگران نباش زواره ای هم رد صلاحيت شده است. این يعنی عدالت.
ساعت 20:57
خبردار! پيش فنگ! قدم رو!
ساعت 21:15
زنگ موبایل :
سلام! خونه نمي آيي؟
- مي آیم
- کي؟
- يه ساعت ديگه
- مگه خبر و نداری؟
- کدوم خبر؟
- معین رد صلاحیت شد.
- نه بابا؟
و هر دو سکوت
ساعت 21:17
بازم زنگ موبایل؟
سلام حسين!
-سلام
کيا تاييد شدند؟
- همونهايي که تو ذهنت هست همون هاست
- یعنی معين رد شد؟
- گفتم که همونهايي تاييد شدند که همه ي ملت از قبل مي گفتند.
- پس مردم شورای نگهبان و خوب شناختند.
- آره جانم
- آها ! پس آقای جنتی و دوستانشان هم ديگه گوش به رهبری نمی دهند!
- از اول هم نمی دادند!
- آره فقط ماييم که رعايت مي کنيم اونا ....
بوق اشغال
...
ساعت21:18
اس.ام.اس
يه جک بگم گريه ات بگيره:
زواره ای رد شد!
احمدی نژاد تاييد شد!
همون ساعت:
اس.ام.اس
خبر و دیدی يا شنيدی؟
ساعت 21:40
- سلام برادر
خوشحاليم که درست انتخاب کرده بوديم
حالا ميدانيم به کي رای ندهيم!
فردا که نامه حداد عادل و جواب رهبری خوانده شد اما پيامهای ديگری رسيد که معادلات را حسابي قاطي کرده بود.
اختلاط شديدی که در مواضع نمايانگر شده بود کاملاً هماهنگ بودن گردانندگان شطرنج اردوی اصولگرايان را نشان ميداد! من ياد گرفته ام که در عالم سياست به هيچ وجه بازيچه احساساتم نشوم وگرنه آن مي شود که مخالفان مي خواهند.هر اس.ام.اسي که رسيد و از من خواست تا بگويم دوستداران معين چه خواهند کرد نوشتم. نمي دانم!
بايد سرو صداها مي خوابيد تا عرصه انديشه باز شود.
حالا هم که آبها کمي تا قسمتي از آسياب فرو ريخته فقط يک جمله مي گویم:
اگر مردم جانانه شرکت کنند و حضور حداکثری باشد کسی جز معين انتخاب نخواهد شد تمام نگرانی ها انست که همه پای صندوق نيايند.
اگر همه نيايند تاريخ تکرار خواهد شد.
. تکرار تاريخ در اين مرز و بوم سابقه ای به اندازه تکرار تاريخ داشته است.

۱۳۸۴ اردیبهشت ۳۱, شنبه

کمکمکنيد!

سلام برکليه دوستان خوبم.
بدينوسيله به استحضارشما دلبندان وعزيزان خود مي رسانم مدتی است سرکشی به وبلاگم دچار فيلتر مخابرات شده است و به همین دلیل عملاًبه روزرسانی سخت و دشوار گردیده است. اما تا دور زدن و غیره امکان پذیر باشد ما همچنان خواهیم بود و چون هستيم می نويسيم. خدا کند خودمان را فيلتر نکنند آن موقع چون نيستیم نخواهيم نگاشت. علی العجالتاً از اين خزعبلات که بگذریم برای آنکه عریضه خالی نماند به ذکر نکته ای بسنده می کنم:
شنيدم آقای شهردار ام القرای کشوراسلامیمان برادردکتر احمدی نژاد در ديداری که با بعضي مقامات جهان اسلام داشته اند افاضات کرده اند که :
اندر ارادت به جايگاه آقا امام زمان و اینکه ايشان احتمالاً از مسير ایران ظهورمي کنند مسير ورودشان به تهران را از همین الان مشخص کرده اند.
خدایا به تو پناه مبریم.

۱۳۸۴ اردیبهشت ۲۵, یکشنبه

صدا و سيما ، فعال سياسي و چند نكته

1- طي روزهاي گذشته شبكه دوم سيما چند قسمت ازبرنامه بعد از خبر ( 30/22) خود را به انتخابات نهم رياست جمهوري اختصاص داده ، طيف وسيعي از گروهها و تشكلها به تشريح نظرات خود پرداخته‌اند كه با توجه به سطح انتظار اصلاح طلبان پيشرو ونيز منتقدين از اين رسانه ، امر قابل قبولي مي‌نمايد.

2- نكته قابل توجه در اين ميان نوع معرفي افراد شركت كننده در زير نويس هاي مكرر است كه همگي "فعال سياسي" ناميده مي‌شوند.

3- براي نگارنده پذيرفتني نيست كه ناگهان عيار عدالت سيماييان چنان بالا رفته باشد كه از هم اكنون همه را به يك چشم ديده ، عنوان ساده فعال سياسي را براي همه شركت كنندگان گزيده باشند. آنچه به ذهن مي‌رسد فرار از واقعيتي است كه آن را " عدم مقبوليت " دوستان هم مسلك صدا و سيما مي‌نامم.

4- بدون شك اصلاح طلبان كه در حال حاضر هم بدون تريبون هستند وهم صريح تر و شفاف تر سخن مي‌گويند از معرفي خود به صورت دبير كل سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي يا عضو جبهه مشاركت ايران اسلامي و نظاير آن ناخشنود نمي‌بودند مشكل آنجاست كه حاضرين نزديك به جناح مخالف اصلاحات مانند نايب رييس اول مجلس يا عضو ارشد موتلفه يا رييس جمعيت ايثارگران يا عضوجامعه اسلامي مهندسان و ساير تشكلهاي همسو اگر به صورت شفاف معرفي شوند به دليل مقبوليت كم نظيرشان! تنها باعث كاهش اقبال خواهند شد.

5- از ديد حزب صدا و سيما بهتر است ظرفيت باقي‌مانده ازعدم شفافيت يعني آبادگري و دادگري و عدالت گري و . . . . محفوظ بماند.

6- در انتخابات هشتم رياست جمهوري حتي يكي از هفت يا هشت كانديداي رقيب اصلاحات ، يك جمله از ادبيات رايج خود در مورد اسلام و انقلاب و ولايت نگفتند و در دو انتخاب بعدي يعني شوراها و مجلس نيز درد نان و آبادي را جايگزين مباني فكري و خواسته‌هاي سياسي خود ساختند.

7- به راستي آيا وقت آن نرسيده لحظه‌اي با خود خلوت كنند كه اگر اين امر حذف كامل از عرصه اجتماع نيست پس چيست؟ آيا وقت آن نرسيده احزاب و شخصيتهايي كه خود روزي معيار همه چيز بودند و امروز غيبتشان از سخنان و كلام كانديداها واجب و نبودشان روي پوسترها لازم شده ساعتي به تفكر بنشينند ، به راستي چه زيبا گفته و پنداري براي امروز فرموده كه يك ساعت تفكر بهتر از هفتاد سال عبادت.

8- بهتر است متفكرين و اهل فلسفه در مورد اين جمله تكليف ما را روشن كنند كه " اگر شرط حضور و بقاي من نفي (يا فرار از) من است من هستم يا نيستم؟ ".

به قلم دوست عزیز مهندس ا. ربیع پور

۱۳۸۴ اردیبهشت ۱۷, شنبه

براي دردهاي يك دوست فراموش شده!


گروهي كه هيچ گاه در جريان زمان
به واسطه پول و منال گم نمي شوند
ديروز سفره اي گسترانيدند تا
با نيات ديگري من و تو كنار هم بياييم!
اما سفره كه برچيده شد
يا نه، سفره كه گسترش يافت
بسان گودال گنديده از آب مانده
همديگر را بيش از پيش
يافتند.
و تو گم شدي
و تو در لابلاي دردهايت زندگي كردي
اما از آن ديروزي ها خبري نبود.
نور چشمت! دختركت داشت مي پريد
و توئي كه به هيچ كس رو نمي زدي
!براي نجات دلبندت
سراغشان رفتي
آنها دردمند نبودند و دركت نكردند
دل به او سپردي و روانه شدي
و تا آخر ايستادي
تا هيولاي مرگ را شرمنده ي عطوفت پدري كردي
شكوفه هاي اميد جان گرفتند و
تو باز پيدا شدي
آن پرواز دردناك را فراموش نكن
آنگاه كه ازفرط ناملايمات
بر فراز آسمان قلبت هم با تو يار نبود
و
به ناچار پرنده آهنين به زمين بازگشت
تا پدري را جان بخشند و دوباره به سوي نازدانه روانه كنند
گوهري كه امروز حاصل كرده اي صد برابر هزينه هاي بيمارستان ارزش دارد:
نامردمان، چون تكيه بر اريكه قدرت زنند
نه تنها تشنه اي را تيمار نسازند
كه پياله آب از دستانش
به زور بستانند.
مرا ياراي شراكت در آلام توانفرساي گذشته ات نيست
پس در در لبخند هاي رضايت امروز ميهمانم ساز.

۱۳۸۴ اردیبهشت ۱۱, یکشنبه

جالب است! نه؟


نوشته اند روزي تزار nام مشغول قدم زدن در كاخ بود. به نگهبان درب ورودي رسيد كه سيخ ايستاده و چهار چشم نظاره گر اوضاع.از او پرسيد چرا آنجا نگهباني مي دهد و پاسخ شنيد كه: قربان! ورود و خروج را كنترل مي كنم. تزار به حياط رفت و در آنجا ديد نگهباني كنار دروازه قدم مي زند . از او سوال قبل تكرار كرد و جواب شنيد كه مواظبت كاخ از هجوم اغيار مي كند. تزار به بالاي برج رفت و رزم پوشاني ديد مشغول پيمودن بارو به تكرار! از آنها هم سوال تكرار نمود و پاسخ شنيد كه بيرون كاخ همواره كمين گاه بد خواهان است پس دقت در پايش دو صد چندان است. القصه آن روز از هر نگهباني علت سوال كرد و پاسخي در خور شنـيد. تا آنكه آخرين جواب او را سخت متعجب ساخت! نگهباني بديد جفت پا ايستاده در كنار صندلي قديمي و فرسوده ، سر به هيچ جانب تكان نداده و فقط به جلو مي نگرد. وقتي سوال از علت اينگونه استادن و پاييدن كرد فقط شنيد كه: قربان نمي دانم! پس رييس آنان را صدا كرد و علت مجدد جويا شد . او نيز ندانستن ساز كرد.امير قلعه را نوا دادند جهت شرف حضور و پاسخ اندر چرايي حضور نگهبان. او گفت: از وقتي ياد دارد چنين بوده و هر روز مجبور بوده اند نگهباني را كنار صندلي بگمارند. مجبور شدند سپهدار را صدا كنند و از او علت جويا شوند ! او نيز همان گفت كه امير گفته بود با اين تفاوت كه تزار را راهنمايي كرد تا از سپهدار پير قلعه كه قريب 95 سال داشت سوال نمايند. پير وامانده و بيمار در جواب تجمع فرمانروايان و امرا و ... كه تعدادشان اكنون زياد شده بود به فكر فرو رفت تا در عمق پستو هاي تاريخ ذهنش بياد بياورد : چه شد كه در كنار اين صندلي گزمه گماشته اند.
چون زماني به درازا گذشت پير با صدايي لرزان علت را چنين ادا كرد: تزار آنروز ما عادت داشت روزها در باغ قدم زده و بر اين صندلي زماني را به استراحت گذراند. روزي در اثرکهنه گی صندلي مجبور شديم به دستور تزار آن را روغن بزنيم تا جلا آيد و رنگ و بوي نوي بگيرد. پس فرمان رسيد نگهباني بايستد تا هنگام نشستن تزار او را از تر و روغني بودن صندلي خبر نمايد؛ مباد لباس تزار آلوده گردد. از آن پس فراموش كرديم كه چون صندلي خشك شد نگهبان نگماريم. پس رويه شد و تا حال ادامه يافت و كس را جرات تغيير در برنامه نبود.
مدتي است با خود مي انديشم خوب است رهبر فقيد انقلاب در زمان حيات خود بعضي معضلات ؛ نظير جنگ و رابطه با كشورهاي عربي و... را حل كردند وگرنه امروز معلوم نبود ما كجا بوديم! شايد در جبهه هاي جنگ و يا ... بگذريم. اين مقوله نهضت آزادي هم از آن مواردي است كه مسئولين بي جهت پاي در يك كفش كرده اند كه امام چه نوشتند و چه گفتند. كاش من جاي مقام رهبري بودم و موضوع را به نفع مملكت منحل مي كردم تا موضوع بي جهت كش و قوس نيايد. والا خنده دار است . اين روزها كم كم بچه ها و نوه هاي آقايان نهضت آزادي جاي سلف خود را مي گيرند اما باز ما اصرار پشت اصرار كه امام گفتند اينها مشروعيت ندارند و...